باور کن مارا اصلا دغدغه ی نانی نبود….
پدری روز و شب عرق ریخت و ما را هیچ دغدغه ای
جز سوراخی که همیشه ته جیب پدر بود…
همین…
هستی معیدی
تاریخ بروزرسانی: شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ ۱:۰۵ ب.ظ