شعر، رهایی‌ست شعری از احمد شاملو

احمد شاملو شاعر، پژوهشگر و از دبیران کانون نویسندگان ایران است، وی به دلیل نگرش جنجالی‌اش به شعر و موسیقی کلاسیک و سیاست روز شهرت فراوانی داشت.

شعر
رهایی‌ست
نجات است و آزادی.

تردیدی‌ست
که سرانجام
به یقین می‌گراید
و گلوله‌یی
که به انجامِ کار
شلیک
می‌شود.
آهی به رضای خاطر است
از سرِ آسودگی.

و قاطعیتِ چارپایه است
به هنگامی که سرانجام
از زیرِ پا
به کنار افتد
تا بارِ جسم
زیرِ فشارِ تمامیِ حجمِ خویش
درهم شکند،
اگر آزادیِ جان را
این
راهِ آخرین است.

مرا پرنده‌یی بدین دیار هدایت نکرده بود:
من خود از این تیره خاک
رُسته بودم
چون پونه‌ی خودرویی
که بی‌دخالتِ جالیزبان
از رطوبتِ جوباره‌یی.

این‌چنین است که کسان
مرا از آنگونه می‌نگرند
که نان از دست‌رنجِ ایشان می‌خورم
و آنچه به گندِ نفسِ خویش آلوده می‌کنم
هوای کلبه‌ی ایشان است؛

حال آنکه
چون ایشان بدین دیار فراز آمدند
آن
که چهره و دروازه بر ایشان گشود
من بودم!

احمد شاملو
از دفتر «مرثیه‌های خاک»

منبع: اکولالیا

اشعار دیگری از احمد شاملو:
در دل مه شعری از احمد شاملو

من در تو نگاه می‌کنم شعری از احمد شاملو

با تخلصِ خونینِ بامداد؛ احمد شاملو

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.