مرور رده

شعر

چرا در کشورِ شما هیچ آدمی نمی‌خندد؟

دوستِ صمیمی‌ام که تراژدی و اندوه و غربت را درچشمانت می‌خوانم ما مردمی هستیم که شادی را نمی‌دانیم! بچه‌های ما تاکنون رنگین کمان ندیده‌اند اینجا کشوری است که درهای خود را بسته است و اندیشیدن و احساس را لغو کرده است! کشوری که به کبوتر…
ادامه مطلب ...

دیدار؛ شعری از رولان دو بی یارد/ مترجم: ساسان تبسمی

Roland DUBILLARD «دیدار» La Rencontre ----- چنین وانمود نمی بیندم اما چه خوب می دیدم که هیچ نمی دید وآنگاه که در نگاهم ناپدید شد خبرم کردند : ساعت ها گرد شهر پرسه می زد. از دور دست ها دیدمش: ستبرسینه باز می گشت چه بسیار…
ادامه مطلب ...

من به تنهایی قدم می‌زنم شعری از سیلویا پلات

من به تنهایی قدم می زنم و زیر پایم خیابان های نیمه شب جا خالی می کنند. چشم که می بندم میان هوس های من این خانه های رویایی خاموش می شوند و پیاز آسمانی ماه بر بلندا ی سراشیبی ها آویخته است. من خانه ها را منقبض می کنم و درختان را…
ادامه مطلب ...

ﻣﺎ ﺗﻬﯿﺪﺳﺘﺎﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ :: پازولینی

ﻣﺎ ﺗﻬﯿﺪﺳﺘﺎﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ: ﺷﻤﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎ ﻫﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ. ﺯﺍﯾﺶ ﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻨﺪ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ! ﺗﻤﺎﻡ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﺳﺘﺎﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ، ﺩﻓﻦ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﭘﯿﻠﻪ‌ی ﺯﻣﺎﻥ. ﻣﺮفه هان ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ: ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ…
ادامه مطلب ...

خاک وطن که رفت چه خاکی به سر کنم؟ :: میرزاده عشقی

در منتهاالیه خیابان، بود پدید تهران برون شهر، خرابه یکی بنای گسترده مه، ز روزنه شاخهای بید فرشی که تا بد، ار بلرزد همی هوای ساعت دوازده ست، هلا نیمه شب رسید جز وای وای جغد نیاید دگر صدای یک بیست ساله شاعری، آواره و فرید با هیکل…
ادامه مطلب ...

نغمه‌ی خواب‌گرد شعری از فدریکو گارسیا لورکا با ترجمه احمد شاملو

فدریکو گارسیا لورکا شاعر، نویسنده، نقاش، نوازنده پیانو و آهنگ‌ساز اسپانیایی بود، وی به دلیل اشعار پر مایه، زندگی پرشور و مرگ جنایت بارش شهرت بسیاری دارد. سبز، تویی که سبز می‌خواهم، سبز ِ باد و سبز ِ شاخه‌ها اسب در کوه‌پایه و زورق بر…
ادامه مطلب ...

نام تو شعری از نزار قبانی

نزار قبانی از بزرگ‌ترین شاعران و نویسندگان جهان عرب است، وی بیشتر با شعرهای عاشقانه‌اش مشهور است و زن و عشق موضوع اصلی شعرش را تشکیل می‌دهند. امروز نیاز دارم که نام‌ات را بر زبان بیاورم؛ و مشتاق تک‌تک حروف نام تو هستم، مثل کودکی که مشتاق…
ادامه مطلب ...

جدایی شعری از آنا آخماتووا

آنا آخماتووا یکی از برجسته‌ترین شاعران روس قرن بیستم بود، وی یکی از بنیان‌گذاران مکتب شعری آکمه‌ئیسم بوده است. سالیانی دراز گذشت تا از هم گسستیم دیگر چه برای گفتن داریم؟ مال منند اکنون، سرمای آزادی درون و تاج سیمین بر سر. نه…
ادامه مطلب ...

همیشه عصرها دور می‌شوی شعری از پابلو نرودا

پابلو نرودا دیپلمات، سناتور و شاعر نوگرای شیلیایی و برنده جایزه ادبیات نوبل می‌باشد، وی نام مستعار خود را از یان نرودا شاعر اهل چک انتخاب کرده بود. این شفق را هم از دست داده‌ایم. هیچ‌کسی ما را دست در دست هم نمی‌دید این عصر وقتی شب…
ادامه مطلب ...

من مجازات می­‌خواهم شعری از پابلو نرودا

پابلو نرودا دیپلمات، سناتور و شاعر نوگرای شیلیایی و برنده جایزه ادبیات نوبل است، سروده‌های وی در غالب سونت از اهمیت بالایی برخوردار است. آن­‌ها تفنگ­‌های پر از باروت را آوردند آنان دستور این کشتار وحشیانه را صادر کردند آن­‌ها این‌جا با…
ادامه مطلب ...

خوابگرد و دیگری شعری از یانیس ریتسوس

یانیس ریتسوس شاعر معاصر یونانی است، مجموعه اشعار وی هم به شدت سیاسی و حتی به نحوی حزبی و هم به شدت شخصی و غیر سیاسی است. تمام شب خوابش نبرد گام های آن خوابگرد را دنبال می‌کرد بالا سرِ خود، روی پشت بام هر گام در تهی جای او طنینی…
ادامه مطلب ...

زنی سوخت شعری از شیرکو بیکس

شیرکو بیکس شاعر معاصر کرد عراقی است، از وی بالغ بر ۳۸ دیوان شعر چاپ شده‌است و از او با عنوان امپراطور شعر دنیا یاد می‌شود. درختی سوخت دودش شعری گریان برای باغ نوشت. باغ که سوخت دودش داستانی بس غمگین برای کوه نوشت. کوه که…
ادامه مطلب ...