مرور برچسب

چارلز بوکوفسکی

همیشه کسی در اتاق کناری هست شعری از چارلز بوکوفسکی

چارلز بوکوفسکی شاعر و داستان‌نویس آمریکایی است. وی در سی و پنج سالگی، نوشتن شعر را آغاز کرد و از او هزاران شعر، صدها داستان کوتاه، ۶ رمان و بیش از پنجاه کتاب به چاپ رسیده‌است. همیشه کسی در اتاق کناری هست که کنار دیوار فال‌گوش می‌ایستد…
ادامه مطلب ...

خدایان به زمین لبخند می‌زنند شعری از چارلز بوکوفسکی

چارلز بوکوفسکی از مشهورترین نویسنده‌ها و شاعرهای معاصر آمریکا است، از وی، هزاران شعر، صدها داستان کوتاه، ۶ رمان و بیش از پنجاه کتاب به چاپ رسیده‌است. در طبقه‌ی دوم نشسته‌ام و قوز کرده در پژامه‌ی زردم هنوز تظاهر می‌کنم که یک…
ادامه مطلب ...

وقتی خدا تو را آفرید شعری از چارلز بوکوفسکی

چارلز بوکوفسکی از مشهورترین نویسنده‌ها و شاعران معاصر آمریکایی است، وی در سی و پنج سالگی، نوشتن شعر را آغاز کرد و زبان اشعارش بسیار ساده و عامه پسند است. وقتی خدا عشق را آفرید، ‌به خیلی‌ها کمکی نکرد وقتی خدا سگ‌ها را آفرید، به سگ‌ها کمکی…
ادامه مطلب ...

جزوه مجانی ۲۵ صفحه‌ای شعری از چارلز بوکوفسکی

چارلز بوکوفسکی شاعر و داستان نویس آمریکایی است، بوکوفسکی بیش از آن که نویسنده باشد، شاعر بود ولی چندان روحیه شاعرانه‌ای نداشت. برای یک آبجو می‌میرم به خاطر و از خودِ زندگی می‌میرم توی یک بعد از ظهر باد گرفته‌ی هالیوود کف اتاق از رادیوی…
ادامه مطلب ...

بر دیوارها انتظار کشیدن است، شعری از چارلز بوکوفسکی

چارلز بوکوفسکی از مشهورترین نویسنده‌ها و شاعرهای معاصر آمریکا است، وی در بیست و چهار سالگی اولین داستان کوتاهش را منتشر کرد و در سی و پنج سالگی، نوشتن شعر را آغاز کرد. من حتی صدای کو ه ها را می شنوم که روی کناره های آبی شان بالا و پایین…
ادامه مطلب ...

بگذاریم همه چیز همین طور بماند شعری از چارلز بوکوفسکی

هاینریش چارلز بوکوفسکی شاعر و داستان‌نویس آمریکایی متولد آلمان بود، در بیست و چهار سالگی اولین داستان کوتاهش را منتشر کرد و در سی و پنج سالگی، نوشتن شعر را آغاز کرد. بوکوفسکی، هزاران شعر، صدها داستان کوتاه، ۶ رمان، و بیش از پنجاه کتاب نوشته…
ادامه مطلب ...

ارواح حیوانات مرده شعری از چارلز بوکوفسکی

در کنار کشتارگاه، مشروب فروشی‌ای بود که من آنجا می‌نشستم و غروب آفتاب را از پنجره‌اش نگاه می‌کردم، پنجره‌ای که مشرف بود به محوطه‌ای پر از علف‌های خشک بلند. من هیچ‌گاه بعد از کار همراه بقیه در کارخانه حمام نمی‌کردم برای همین بوی عرق…
ادامه مطلب ...

چطور باید خلاص شد؟ شعری از چارلز بوکوفسکی

اوضاع هیچ‌وقت خوب نبوده و قرار هم نیست بهتر شود جالب اینجاست که هراس‌هایی که در کودکی سراسیمه‌ات می‌کرد همچنان با توست در راه‌های مختلف با چهره های گوناگون تو را می‌خوانند با همان صدا همان شکایت‌ها همان نفرت‌ها همان خواسته‌های…
ادامه مطلب ...

پرنده آبی شعری از چارلز بوکوفسکی

پرنده‌ای آبی در قلب من هست که می خواهد پر بگیرد اما درون من خیلی تنگ و تاریک است برای او می‌گویم اش ,آنجا بمان ,نمی‌گذارم کسی ببیندت پرنده‌ای آبی در قلب من هست که می‌خواهد بیرون شود اما ویسکی‌ام را سَر می‌کشم رویش و دود سیگارم را…
ادامه مطلب ...

لطفا با من گریه کن، شعری از چارلز بوکوفسکی

چیزهایی هستند که می‌توانند مرا له کنند مثل صورت‌های بی‌روح مثل پاکت‌ها مثل کلوچه‌ها مثل زن‌های اجیر شده مثل کشورهایی که ادعای عدالت می‌کنند مثل آخرین بوسه و اولین بوسه، مثل دست‌هایی که زمانی عاشق تو بودند و تو این‌ها را می‌دانی،…
ادامه مطلب ...

پس می خواهی نویسنده باشی شعری از چارلز بوکوفسکی

با وجود همه چیز اگر از درون‌ات فوران نمی‌کند ننویس برادر من مگر اینکه همینطوری بی دعوت از اعماق وجودت بیاید و از قلبت و از ذهنت و از دهانت وگرنه ننویس خواهر من اگر باید ساعت‌ها بنشینی خیره به صفحه‌ی کامپیوتر قوز کرده بالای سر ماشین…
ادامه مطلب ...

جراحت عشق، شعری از چارلز بوکوفسکی

دختر تیره پوست با چشمانی مهربان وقتی زمان خنجر زدن می‌­رسد من عقب نمی­‌کشم من ملامتت نمی­‌کنم همانطور که در امتداد ساحل می‌رانم همانطور که نخل‌ها در هوا تاب می‌خورند نخل‌های بی­قواره زمخت در حالیکه زندگی در نمی‌­رسد در حالیکه مرگ…
ادامه مطلب ...