حقوق

زمانی که ازدواج و تشکیل خانواده اتفاق می‌افتد شاید هرگز به ذهن زوجین خطور نکند که ممکن است ازدواج آنها به بن‌بست رسیده و ناچار به جدایی شوند. اما اگر هر دو طرف یا یکی از طرفین دیگر به خاطر مشکلات پیش آمده به ادامه زندگی رغبتی نداشته باشد به…
ادامه مطلب ...

طلاق توافقی یا طلاق بدون بحث حکم طلاقی است که در آن هیچ یک از طرفین بر سر مسائل حقوقی خود با یکدیگر در حال جنگ و نزاع نیستند. ‌هنگامی که هر دو طرف یعنی زن و شوهر متاهل با طلاق موافقت کنند، تشکیل پرونده طلاق آنها بدون اعتراض طرفین و از طریق…
ادامه مطلب ...

طلاق پدیده شایع این روزهاست و تقریباً اکثر خانواده‌ها با این معضل روبه ‌رو شده‌اند اما وجود قوانین دست و پا گیر و مراحل قانونی پیچیده و وقت گیر و البته هزینه‌بردار (که درگیری‌های متعددی نیز در این فرآیند صورت می‌گیرد) باعث شده که بسیاری از…
ادامه مطلب ...

طلاق توافقی در سال ۹۹ چه شرایطی دارد و  و به چه مدارکی نیاز دارد. این سوال ممکن است برای بعضی زوج‌ها پیش بیاید. پایان یک رابطه غلط را باید جشن گرفت طلاق حقی است که گاه بودنش جای شکر دارد، رابطه آسیب‌زا برای طرفین و همچنین فرزندان تنها عذاب…
ادامه مطلب ...

در دفتر وکیل منتظر نشسته بودم و حرف‌هایم را با خودم مرور می‌کردم. آشتی کردن یک پدر با پسرش در یک چشم بر هم زدن زندگی‌ام را به انتها رسانده بود. هفت سال پیش بود که در رشته مهندسی کامپیوتر پذیرفته شدم. بین بچه‌های کلاس رابطه خوب و صمیمانه‌ای…
ادامه مطلب ...

کتک نمی‌خوردم اما هر روز تحقیر می‌شدم! امشب بعد از مدت‌ها قرار شده بود برای دیدن فیلمی که به تازگی روی پرده سینما رفته و غوغا کرده بود به سینما برویم. فکر می‌کردم تغییر دادن در رویه زندگی یکنواختمان ممکن است کمی باعث تغییر رفتارهای زشت…
ادامه مطلب ...

بعد از در میان گذاشتن دغدغه ام با مادرم نوبت به این می رسید که یک‌سری ابهامات ذهنی خودم را برطرف کنم. اگر آنچه شنیده بودم درست می بود به هر قیمتی که بود مادر و پدرم را راضی می کردم تا به خاطر آینده آیدین و آیناز هم که شده قدمی بردارند. چه…
ادامه مطلب ...

نگرانی اجازه نمی‌داد چشم برهم گذارم. نمی‌دانستم چه تصمیمی درست است. باید به عسل فکر می‌کردم یا زندگی خودم. آنقدر در تمام این روزها از خانواده و دوست و همسایه شنیده بودم که تا جوانی ازدواج کن و به فکر خودت باش، که سرم درد گرفته بود. حرف…
ادامه مطلب ...

حکمی که به مصلحت کودکم نبود با وجود اینکه برای ساعت ۷ موبایلم را تنظیم کرده بودم اما از استرس تا صبح چشم روی هم نگذاشتم. کمی زودتر برخاستم تا حاضر بشوم. در دادگاه نشستن برایم قابل تحمل‌تر از ماندن در خانه بود. از اتاق که بیرون آمدم چشمم…
ادامه مطلب ...

غم‌انگیز مثل بدون اجازه بزرگ‌ترها با اعصابی متشنج به داخل اتاق آمده و در را محکم بر هم کوبیدم. به اشک هایم اجازه جاری شدن دادم و همانجا کنار دیوار نشستم. دیگر نمی‌دانستم باید از چه راهی وارد شوم تا رضایت پدرم را جلب کنم. نمی‌خواستم…
ادامه مطلب ...

۱۰ روز مانده بود به تولدم. چشم بستم و به شش سال پیش رفتم. اولین تولدی که در کنار امین گذراندم. آن روز شدید درگیر کارهای پروژه جدید شرکت بودم و به‌طور مداوم در رفت و آمد بین زمین و شرکت. بقدری درگیر که بکلی تولدم را یادم رفته بود. به معنای…
ادامه مطلب ...

بعد از سومین بوق تلفن را جواب داد. صدای ظریف و آرام زنی در گوشم پیچید. خودم را معرفی کردم بعد از مکثی کوتاه انگار که داشت فکر می‌کرد، مرا به‌خاطر آورد. بعد از صحبتی کوتاه وقتی برای فردا ساعت ۲ در دفترش به من داد که آدرس آن را یادداشت کردم.…
ادامه مطلب ...