مرور برچسب

افشین یداللهی

بن بست؛ شعری از افشین یداللهی

گاهی مسیر جاده به بن بست می رود گاهی تمام حادثه از دست می رود گاهی همان کسی که دم از عقل می زند در راه هوشیاری خود مست می رود گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست وقتی که قلب خون شده بشکست می رود اول اگر چه با سخن از عشق آمده…
ادامه مطلب ...

دروغ های عاشقانه؛ شعری از افشین یداللهی

سال ها دروغ‌های عاشقانه گفتم و شما باور کردید چرا هیچکدامتان نمی توانید دروغی عاشقانه بگویید که من باور کنم؟ پاسختان این است؟ کافر همه را به کیش خود پندارد این را می‌دانم اما جواب من این نیست من دروغ‌هایم را عاشقانه…
ادامه مطلب ...

من به دنیا آمده ام؛ شعری از افشین یداللهی

من به دنیا آمده ام تا عاشق شوم و لحظه های عشق را از آغاز تا پایان برای معشوقم و بعد از او برای شما به شعر بگویم به دنیا آمده‌ام تا هر یک از عشق‌های بی‌سرانجامم تکه‌ای از قلبم را جدا کند و در شعر به معشوقم و بعد از او به شما…
ادامه مطلب ...

دوستش داشته باشی؛ شعری از افشین یداللهی

دوستش داشته باشی و او در دو قدمیِ عاشقِ تو شدن این پا و آن پا کند و بگوید عاشقم نکن می‌خواهم عاقلانه تصمیم بگیرم شاید با آدمِ آسان‌تری بروم و تو عاشقش نکنی او برود مدتی بعد بیاید و بگوید چرا عاشقم نکردی وقتی می‌دیدی اینقدر…
ادامه مطلب ...