مرور برچسب

ویکتور خارا

تمنایی از یک رنجبر شعری از ویکتور خارا

برخیز! به کوه ها بنگر که سرچشمه باد است، و خورشید و آب. ****** ای تو که مسیر رود را دگرگون می‌کنی و، به گاه بذز افشانی، روح به پرواز درآمده‌ات را، همراه بذرها، به خاک می‌سپاری، برخیز! دستان خویش را بنگر و برادر را دست در…
ادامه مطلب ...

به تو می ‌اندیشم، شعری از ویکتور خارا

به تو می ‌اندیشم در گذر از خیابان های شهر به تو می ‌اندیشم هنگامی که به چهره ‌ها می نگرم از میان پنجره ‌های مه‌ آلود نمی ‌دانم که کیستند و چه می کنند به تو می اندیشم عشق من، به تو می اندیشم همراه زندگی من اکنون و در آینده ساعت…
ادامه مطلب ...

شعر من در مدح هیچ‌کس نیست، شعری از ویکتور خارا

نه برای خواندن است که می‌خوانم نه برای عرضه‌ی صدایم. نه! من آن شعر را با آواز می‌خوانم که گیتار پُر احساس من می‌سراید. چرا که این گیتار قلبی زمینی دارد. و پرنده‌وار، پرواز کُنان در گذر است. و چون آب مقدس دلاوران و شهیدان را به مهر و…
ادامه مطلب ...