تفاوت شیوه‌های گفتگو در زنان و مردان

همه شما حتما می دانید که وقتی صحبت از شیوه برقراری ارتباط می رسد، خانم ها و آقایان کاملا روی طول موج های مختلفی قرار گرفته اند. تحقیقات دانشمندان نشان می دهد که تفاوت های بین روش ها و سبک های برقراری ارتباط در خانم ها و آقایان، فراتر از اجتماعی شدن محض است، و به نظر می رسد که ریشه در ساخت جنسیتی آنها داشته باشد.

آنها اولین بار وقتی متوجه این مساله شدند که نوارهای ویدئویی را که توسط محقق دیگری گرفته شده بود و در آن از دوستان نزدیک خواسته شده بود که با هم گفت وگویی را آغاز کنند، بررسی می کردند. برخلاف دخترها، پسرها از این درخواست احساس ناراحتی می کردند. دخترها در تمام گروه های سنی وقتی با هم روبه رو می شدند، فورا شروع به صحبت می کردند، و گفت وگو را با حل مشکل یکی از دخترها به پایان می رساندند. از طرف دیگر پسرها، به موازات هم می نشستند و از یک بحث به بحث دیگری می پریدند و همه گفت وگوها حول قرارهایی که می خواهند با هم بگذارند می چرخید.

آنها مشاهده کردند که، «برای مردها، گفت وگو راهی برای استحکام بخشیدن به وضعیت و مقام خود در گروه است. آنها برای حفظ آزادی و استقلال خود گفت وگو می کنند. از طرف دیگر خانم ها، برای ایجاد صمیمیت و نزدیکی صحبت و گفت وگو می کنند. برای آنها حرف زدن ذات و جوهره صمیمیت است، از اینرو دوستی نزدیک و صمیمی برای آنها به معنای نشستن کنار هم و صحبت کردن است. برای پسرها، فعالیت ها و انجام کارها با یکدیگر مهم است. نشستن و حرف زدن تنها جزو ضروریات دوستی نیست.»

حتی از این مشاهدات ساده نیز، کاملا مشخص است که چرا زن ها و مردها در صحبت کردن با یکدیگر اینقدر مشکل دارند. زن ها با صحبت کردن با دوستان و عاشقان خود، احساس نزدیکی و صمیمیت ایجاد می کنند. مردها از گفت وگو در این راه بهره نمی گیرند، به همین خاطر است که نمی فهمند که خانم ها چرا این قدر پشت سر هم حرف می زنند و … در نتیجه بسیاری از مردها به روشی صدای زنها را قطع می کنند.

مردها از روش های گفت وگوی مختلفی که زن ها برای ایجاد صمیمیت بین خود استفاده می کنند، کاملا گیج و مبهوت هستند. یکی از این روش ها «گفت وگوی مشکلات» است. آنها می گویند، «برای خانم ها صحبت درمورد مشکلات جوهر ارتباط است. من مشکلاتم را با شما درمیان می گذارم، و شما نیز همین طور، درمورد مشکلات خودتان با من صحبت می کنید و این دلیل نزدیکی ماست. اما مردها، حرف زدن درمورد مشکلات را برای گرفتن توصیه می دانند. از اینرو با یک راه حل به آن پاسخ می دهند.» و پیداست که وقتی مردها با چنین روشی به درددل خانم ها درمورد مشکلاتشان پاسخ می دهند، زن تصور خواهد کرد که او قصد کوچک کردن مشکل او یا کم کردن شر او از سرش را داشته است. در چشم زن، مرد از در حمایت و پشتیبانی برمی آید، چون مردها فقط برای گرفتن راه حل درمورد مشکلاتشان با هم بحث می کنند. مرد فکر نمی کند که زن با مطرح کردن مشکلاتش برای وی قصد نزدیک شدن بیشتر به او را داشته است. به خاطر این تفاوت ها، بیشترین شکایتی که مردها از زن ها دارند این است که، «زن ها مدام شکایت می کنند، و اصلا هم کاری برای حل آن نمی کنند. مردها ذات شکایت کردن خانم ها را درک نکرده اند».

از این شیوه های مختلف، نکته جالبی برداشت می شود: زن، که به دنبال ایجاد نزدیکی و صمیمیت با مرد خود است، با او درمورد مشکلات خود صحبت می کند. او از آن مرد انتظار دارد همان طور پاسخگو باشد که دوستان دخترش پاسخگو بودند و با او درمورد مشکلات خودش حرف بزند. اما مرد، این گفت وگوها را به خاطر گرفتن توصیه و راه حل تلقی می کند، نه صمیمیت. او مشکل را بررسی کرده و یک راه حل ارائه می دهد، همان طور که دوستان پسرش سابقا برای او می کرده اند. اما وقتی زن باز هم صحبت درمورد این مشکلات را ادامه می دهد، گویی توصیه او را نادیده گرفته است، ابتدا کاملا گیج و مبهوت و بعد عصبانی می شود. مرد مطمئن می شود که زن ها فقط درمورد هیچ و پوچ حرف می زنند. و زن هم تصور خواهد کرد که مردش هیچ احساسی به او ندارد چون طوری با او صحبت نمی کند که احساس نزدیکی کند.

پسرها برای گرفتن درجات اجتماعی بالا، دستور می دهند. آنها برای ایجاد نفوذ و تسلط دستور می دهند نه برای اینکه واقعا می خواستند آن عمل انجام گیرد. و آن پسرهایی هم که مجبور به انجام آن دستورات بودند، شان و مقام پایینی داشتند.

این موضوع در مشاهده یکی دیگر از اختلافات زن ها و مردها با یکدیگر نیز اهمیت دارد. زن ها نمی توانند پایداری مردها را در مواقع درخواست کمک متوجه شوند. زن ها باید مطالب بالا را به خاطر آورده و بفهمند که، برای مردها انجام کارهایی که از آنها خواسته شده، به معنای از دست دادن شان و مقام خود در آن رابطه است. مردها معمولا فکر می کنند که زن ها قصد کنترل کردن آنها را دارند. آنچه از نظر زن ها فقط یک درخواست کوچک است، از نظر مردها شیوه ای برای کنترل کردن به شمار می رود.

محققان این موضوع را گسترده تر بررسی می کنند:
زنها می خواهند که مردها هر چه آنان می خواهند انجام دهند. اگر زنی بداند که کاری که انجام می دهد واقعا مرد را می آزارد، انجام آن کار را متوقف می کند. اگر بداند که مرد می خواهد او کاری را انجام دهد، سعی در انجام آن کار خواهد کرد. او این را معنای عشق می داند و تصور می کند که مردش هم باید مثل او فکر و عمل کند. اما مردها در برابر کارهایی که از آنها خواسته می شود، بسیار مقاوم و پایدار هستند. یعنی «دقیقا متضاد با خانم ها!» او یادآور می شود که، البته مردهایی هم وجود دارند که بسیار برای زنهایشان کمک کننده هستند.

کاملا متغایر با شیوه گفت وگوی مردها، که در پی ایجاد و حفظ مقام و رتبه است، گفت وگوهای خانم ها بسیار تساوی طلبانه تر است. وقتی زن ها به هم می رسند، درمورد مشکل یکی از خودشان به بحث می نشینند و نتیجه بحث را بر مبنای خواست همه می گیرند. این نوع گفت وگو بسیار مهمتر و تقریبا شبیه به سبک مدیریت ژاپنی هاست. مردهایی که با بازرگانان ژاپنی در دادوستد هستند، باید به کلی شیوه گفت وگوی خود را تغییر دهند و مجبور می شوند نزدیکتر و صمیمانه تر برخورد کنند.

خوانندگان این مقاله احتمالا این احساس را پیدا خواهند کرد که شیوه زنان برتر از شیوه مردان است. درواقع، از شروع جنبش های زنان، افراد بسیاری اعلان داشته اند که مردها اصلا شیوه گفت وگو را بلد نیستند (چرا؟ چون به شیوه خانم ها گفت وگو نمی کنند). آموزش های زیادی برای تعلیم دادن روش های گفت وگو به مردان انجام گرفته است. اما هیچ گونه آسیب و اشکالی متوجه شیوه و سبک گفت وگوی مردان نیست، و شیوه گفت وگوی زنها هم البته اشکالات خاص خود را دارد.

در خاتمه، هر دو جنسیت باید بتوانند اختلافات و تفاوت های موجود در شیوه گفت وگوی یکدیگر را بدانند، و انتظار غیرممکن نداشته باشند. زن ها باید یاد بگیرند که آن نوع گفت وگوی صمیمی که با دوستان همجنس خود دارند را فقط باید با همانها حفظ کنند و انتظار داشته باشند. این که بخواهند مردشان را هم به یکی از دوستان دخترشان تبدیل کنند، غیرممکن خواهد بود و شکست می خورند، چون مردان به طور کلی احساس صمیمیت و نزدیکی را به آن شکل ایجاد نمی کنند. مردها نیز باید بفهمند که وقتی زنشان صحبت می کند، سعی دارد که با او ارتباط برقرار کند، حرف نمی زند که فقط حرفی زده باشد، و همچنین مثل دوست های پسر او برای تحکیم موقعیت خود صحبت نمی کند. اگر او هم بتواند آنچه در خود دارد با او تقسیم کند، زن متوجه خواهد شد که مردش او را کنار نمی زند، و نیز دوستش دارد و می خواهد تا به او نزدیک شود.

پس از خواندن این مقاله، دیگر آسان است که بفهمیم یکی از منابع اصلی جنگ و جدل های بین جنسیت های مختلف، به خاطر تفاوت در شیوه گفت وگو و ارتباط برقرار کردن آنهاست. شاید اگر مردها دیگر انتظار نداشتند که زن ها هم مثل آنها گفت وگو کنند، ما انرژیمان را صرف بررسی نحوه تحسین کردن دو جنسیت از یکدیگر می کردیم. البته اگر زنها و مردها دقیقا مثل هم بودند، زندگی بسیار کسل کننده و یک نواخت می شد.

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.