قصه شیرین روباه و خروس از مرزبان نامه
خروسی بود پرطلایی و تاجقرمزی که خیلی قشنگ بود. یک روز خروس همانطور که دانه برمیچید، رفت و رفت تا از ده دور شد. یکدفعه سرش را بلند کرد، روباهی دوان دوان به طرفش میآمد. به طرف ده برگشت. دیدی وای، خیلی از ده دور شده است. این طرف را نگاه…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...