مفهوم شناسی فیلم فاخر و چند اثر از آن

پس از شکل‌گیری مباحث رسانه‌‌ای اخیر پیرامون پروژه چند میلیاردی لاله که بازتاب‌های انتقادی تندی را به سبب ماهیت روایی و نیز کارگردانی اسدالله نیک نژاد به دنبال داشت، خبرهایی در خصوص اثر پر هزینه دیگری به کارگردانی مسعوداطیابی در رسانه‌ها منعکس شد؛ اوضاع بحرانی گیشه‌های سینما، لزوم بهسازی سالن‌های سینمایی و موضع انتقادی کمیسیون فرهنگی مجلس در قبال پروژه لاله که به زندگی لاله صدیق از قهرمانان رالی کشور می‌پردازد سبب شد تا در این مطلب به روند تاریخی فیلم فاخر در سینمای پس از انقلاب و تحولات مفهومی آن اشاره کنیم. فیلم فاخر کلیدواژه‌ای است که در دوران مدیریت محمدرضا جعفری جلوه در معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم، توسط مجید شاه حسینی مدیر بنیاد سینمایی فارابی ارائه شد و مقصود از آن پروژه‌های پرهزینه‌ای است که از سطح تکنیکی و تجهیزاتی بالاتر و امکانات و تسهیلات حمایتی بیشتری بهره مند هستند. علی القاعده چنین تعریفی نمایانگر اهمیت راهبردی این دست آثار از جنبه‌های فرهنگی اجتماعی و گاه سیاسی است که می‌تواند به بهترین بستر جهت ترسیم ارزش‌های ملی، باورهای دینی و آرمان‌های توحیدی تبدیل شود. اما تناقض غریب میان ایده آل‌ها و خط مشی‌ها گاه این دست آثار را نه تنها به یک اهرم سودآوری بدل نمی‌سازد بلکه فرصت سوزی و هزینه سوزی این نمونه از آثار را به یک گره سیاست گذاری در عرصه فرهنگ و هنر تبدیل می‌کند. این گره سیاست گذاری از آنجا ناشی می‌شود که با قصد تولید یک اثر فاخر ملی تمامی انرژی تولیدی سینمای ایران را مصروف تحقق یک اثر خاص می‌کنیم اما این هزینه کرد مالی سنگین نه تنها بازآوری ارزی خوبی ندارد بلکه به نابودی فرصت‌های تولیدی جهت رسیدن به تنوع مضمونی در آثار سینمایی منجر می‌شود. از اینرو آنچه سیاست گذاری معطوف به تولید فیلم فاخر در شرایط کنونی را ناکارآمد نشان می‌دهد نوعی از باور است که خودنمایانه و بدون افق دید و عمق نظر تنها به کمیت می‌اندیشد و مفهومی چون کیفیت را فدای خواسته‌های حزبی خود می‌کند. چنین است که پروژه‌های الف کنونی در مقیاس با آنچه در دو دهه ۶۰ و ۷۰ به عنوان اثری فاخر نامیده شده دارای بار ماندگاری کوتاه تر، اهمیت ساختاری کمتر و سود گیشه‌ای نازل تر است که همین مساله باید به عنوان یک آسیب جدی در عرصه سیاست گذاری سینمایی مورد توجه قرار گیرد. محمد(ص) ساخته مجید مجیدی و روز رستاخیز اثر احمدرضا درویش دو نمونه جدید از پروژه فیلمسازی فاخر هستند که با بودجه بسیار بالا و استفاده از عوامل حرفه ای بین المللی افق های جدیدی را به روی سینمای ایران می گشایند. در مطلب حاضر به نمونه آثار پرهزینه و فاخر سینمای ایران می‌پردازم که سه وضعیت متفاوت را تجربه کردند. برخی توانستند تا بیش از هزینه‌های تولیدی به سود برسند؛ برخی اگرچه در گیشه به توفیقی نرسیدند اما ارزش‌های ساختاری‌شان در بلند مدت و با گذشت زمان آشکار شد؛ گروه سوم نه تنها از لحاظ ساختار تعریفی نداشتند بلکه شکستی تلخ را در گیشه تجربه کردند.

ناخدا خورشید- ناصر تقوایی
اقتباس بی نظیر استاد مسلم فیلمسازی از رمان داشتن و نداشتن ارنست همینگوی به خلق یکی از آثار به یادماندنی سینمای ایران منجر شد. اثری که پرسونای بازیگری داریوش ارجمند و سعید پورصمیمی را تثبیت کرد. این اثر با توجه به ماهیت فنی خود و گذشتن بخشی از روایت در کشتی از جمله تولیدات پرهزینه سینمای ایران در مقیاس آن زمان محسوب می‌شود که البته فروش قابل قبولی را به دست آورد.

کشتی آنجلیکا- محمد بزرگ نیا
بهترین ساخته کارگردان پروژه‌های پرهزینه با دو بازی مثال زدنی زنده یاد مهدی فتحی و داریوش ارجمند همچنان در خاطره‌ها ثبت شده است. هزینه تولیدی این اثر با توجه به لوکیشن اصلی فیلم(کشتی) و محیط مواجی که کار را برای فیلمبرداری صحنه‌ها با مشکل روبرو می‌کرد در مقیاس آن زمان فراتر از ظرفیت‌های سینمای ایران بود و اگرچه فروش بالایی را تجربه نکرد اما ماندگاری اثر توجیهی بر بودجه هزینه شده برای آن است.

اجاره نشین‌ها- داریوش مهرجویی
شاید اجاره نشین‌ها را بتوان نمونه اصلی کمدی فاخر دانست؛ اثری که با نگاهی نمادگرایانه به خلق موقعیت‌های به شدت ایرانیزه روآورد و خنده را بر لبان مخاطبانش نشاند. فیلم از الگوهای درست روان شناسی شخصیت، ترکیب کمدی بداهه و موقعیت، دوئل‌های کلامی و فیزیکی کاراکترها و میزانسن درخشان مهرجویی در خلق یک تصویر بدیع از درهم رفتن ماشین‌ها بهره برد تا یک کمدی آپارتمانی خوب به یادگار ماند.

خانه دوست کجاست- عباس کیارستمی
نمونه ایده آل سینمای جشنواره‌ای در دهه ۶۰ با ساختار روایی مطلوب و بستر مضمونی بکر و تفسیر پذیرش همچنان از جمله آثار درخشان سینمای ایران محسوب می‌شود. پیام دلنشین این اثر جستار برای یافتن خانه دوست(حضرت حق) است که به مذاق مسئولان فرهنگی آن دوران بسیار خوش آمد و به شکل گیری و رشد جریانی از فیلمسازی منجر شد که تحت حمایت خاص بنیاد سینمایی فارابی چراغ‌های اولیه ورود به مبحث فیلم فاخر را روشن کرد.

مادر- زنده یاد علی حاتمی
فیلم مادر نمونه اصلی سینمای ملی و یکی از آثار فاخر سینمای پس از انقلاب محسوب می‌شود. درهم تنیدگی باورهای ملی در کنار مضامین ناب اعتقادی و پیوند زدن سنت‌های ایرانی با آیین‌های دینی به خوبی در قامت نگاه نمادگرایانه زنده یاد حاتمی‌و دیالوگ‌های شعرگونه اش نشست. مناسبات کاراکترها و گرد آمدن فرزندان در کنار مادر بستری موثر را جهت بررسی مفاهیم اصیلی چون اتحاد، مهر، آبروداری، حفظ عزت مومن، آموزش شیوه درست برگزاری مراسم عزاداری و جایگاه کانونی مادر در نظام آفرینش پدید آورد.

افق- زنده یاد رسول ملاقلی پور
فیلم خوش ساخت افق از جمله آثار پرهزینه دهه ۶۰ به شمار می‌آید. بهره گیری از تکنیک فیلمبرداری زیر آب در مقیاس آن زمان کاری منحصر به فرد در نظر می‌آید و نماهنگ کجایید ‌ای شهیدان خدایی برای اولین بار در این اثر پخش شد که بسیار با صحنه‌های عزاداری غواصان برای امام حسین(ع) قبل از انجام عملیات شناسایی همخوان بود. هزینه تولیدی فیلم با توجه به چند فرآوری فنی مبدعانه( نماهنگ بین فیلم، فیلمبرداری زیر آب، جلوه‌های ویژه خوب، ساخت پل شناور) بسیار بالا بود اما فروش خوب فیلم، این هزینه کرد مالی را جبران کرد.

هامون- داریوش مهرجویی
اثر روانکاوانه و تا حدودی فیلسوفانه داریوش مهرجویی بستر ماندگاری بازیگری را فراهم آورد که به نامی‌قابل اعتنا درعرصه سینمای ایران بدل شد. زنده یاد خسرو شکیبایی با ایفای نقش حمید هامون به محبوبیتی جاودانه رسید و شمایل دقیق یک انسان چند وجهی را از طریق بازی بیانی، میمیکی و اندامی به دقت خلق کرد. حمید هامون، هم یک روشنفکر جدا افتاده از جامعه است و هم یک عاشق مستاصل به ته خط رسیده که از دست دادن عشق برایش تا آن میزان تلخ است که به آب می‌زند. هامون را می‌توان ملودرامی فاخر دانست که قابلیت کسب جوایز معتبر بین المللی(حتی جایزه اسکار) را داشت اما شرایط آن دوران افتخار کسب این توفیق را از سینمای ایران سلب کرد.

دلشدگان- زنده یاد علی حاتمی
فیلمی در تقدیس موسیقی و با فرم روایت بدیع، دیالوگ‌های ناب و بازی به یاد ماندنی و منحصر به فرد اکبر عبدی که از اولین آثار سینمای پس از انقلاب است که لوکیشن خارج از کشور را برای روایت قصه آدم‌هایش در نظر گرفت و هزینه نسبتا بالایی که در تولید این اثر به کارگرفته شد بازهم به دلیل ساختار مطلوب فیلم چندان واکنش‌های منفی به دنبال نداشت. به واقع فیلم از منظر ساختار سینمایی به میزانی مطلوب بود که ایرادگیران معمول در قبال به کارگیری هزینه‌های نجومی برای تولید فیلم سینمایی، از اینکه حاصلی قابل دفاع از آن هزینه پدید آمد ابراز رضایت کردند.

ناصرالدین شاه آکتور سینما
فیلم شاخصی که بزرگترین بازیگران تاریخ سینمای ایران را در یک شوخی هنرمندانه با سینما و مساله ممیزی درکنارهم قرارداد؛ فیلم هنوزهم با صحنه رگ زنی امیر کبیر درحمام فین کاشان و وصل آن به سکانس تصمیم قیصر برای انتقام از قاتلان برادرش به یاد مانده است. تعداد راش‌های اثر نیز از سطح معمول آن زمان بالاتر بود و فیلمبرداری سیاه و سفید آن به خوبی فضای خاکستری کاراکترها و جهان داستانی آن را به مخاطب منتقل می‌کرد.

من زمین را دوست دارم- ابوالحسن داودی
بازی درخشان علیرضا خمسه لحظاتی ماندگار را در این کمدی فانتزی خوب رقم زد. هزینه تولیدی به سبب بهره گیری از جلوه‌های ویژه متفاوت در مقیاس آن دوران، از سقف معیار در بودجه فرهنگی بالاتر بود و البته حاصل کار نیز قابل دفاع در نظر آمد. فیلم نیز اگرچه در دیدارهای مجدد تا حدودی جاذبه‌های بصری خود را حفظ کرده است اما اثری متعلق به دوران تولید خود است و با سلیقه مخاطبان کنونی همخوان به نظر نمی‌رسد.

آدم برفی- داود میرباقری
لوکیشن ترکیه و فضای بکری که از مناسبات کاراکترها با هم ارائه شد فرصتی طلایی برای بررسی تم مهاجرت و فریاد غربت و مظلومیت ایرانی‌های مهاجر را که در سودای رسیدن به آمریکا مجبور به توقف در ترکیه می‌شدند فراهم آورد. سردرگمی عباس و دنیا نیز با هنرمندی در این فیلم به تصویر کشیده شد. گروه بازیگران هم به زیبایی نقش‌های خود را ایفا کردند؛ به ویژه می‌توان به بازی پرویز پرستویی در نقش جواد کولی و اکبرعبدی در نقش عباس- درنا خاکپور اشاره کرد که نیمی از جذابیت فیلم را به خود اختصاص دادند. هزینه بالای این اثر نیز به استقرار چندین ماهه عوامل در ترکیه ارتباط داشت و از آنجایی که تم اصلی آدم برفی، مهاجرت بود این هزینه کرد مورد سوال واقع نشد.

روز فرشته- بهروز افخمی
بازهم حضور درلوکیشن ترکیه به خلق کمدی موقعیت متفاوتی منجر شد که ازبازی درخشان عزت الله انتظامی وحضور ملموس و شیرین اکبرعبدی درنقش دجین بهره می‌برد. فضاسازی‌ها درخدمت روایت بود و اشاره به شرایط آدمی پس از مرگ و برزخ روح میان این دنیا و آن دنیا بسیار هنرمندانه در تحلیل شرایط انتظامی حلول یافت. هزینه تولیدی این اثر به دلیل تغییر کارگردان(جایگزینی محمد رضا هنرمند به جای شهریار بحرانی به دلیل افت کیفی صحنه‌های ضبط شده توسط بحرانی و عدم همخوانی با پیش بینی‌های قبلی صورت گرفته درباره ساختار اثر که به تغییراتی در فرم روایت و اضافه شدن اکبر عبدی به فیلم منجر شد) و به تبع آن چرخش مسیر روایت با رشدی تقریبا سی درصدی مواجه شد که در مرحله پیش تولید محاسبه نشده بود و از اینرو سوالاتی را پیرامون مدیریت تولید این اثر به وجود آورد.

جنگ نفت کش‌ها- محمد بزرگ نیا
اثر پرهزینه جنگ نفت کش‌ها که رویدادی واقعی را در جریان جنگ تحمیلی دستمایه روایت پردازی خود قرار داد هم به دلیل لوکیشن فرعی در کشور هلند و هم به علت آنکه در محیط دریا و بر روی عرشه کشتی وقایع و حوادثی که برای کاراکترها اتفاق می‌افتاد تدارک می‌دید با هزینه‌ای هنگفت تولید شد. ساختار نسبتا قابل دفاع اثر نیز این هزینه کرد را منطقی جلوه داد.

از کرخه تا راین- ابراهیم حاتمی کیا
یکی از پرهزینه ترین آثار سینمای دفاع مقدس، ملودرامی سوزناک برای بررسی وضعیت یکی ازجانبازان جنگ تحمیلی است که برای مداوای چشمش به آلمان می‌رود. بستر ایدئولوژیک اثر و بیانیه تند حاتمی کیا بر ضد کشورهای غربی و اشاره مستقیم و کنایه آمیزش به کارخانجات بمب شیمیایی آلمان این فیلم را به نمونه‌ای مهم درمفهوم شناسی فیلم فاخر بدل ساخته است. زیرا هم مطابق شعارها و باورهای رسمی نظام سیاسی ایران بود و هم از ساختارخوبی بهره برد و فروش قابل قبولی را تجربه کرد. البته در همان دوران نیز هزینه والایی برای ساخت این اثر تخصیص داده شد که ساختار حرفه‌ای و جذاب فیلم، این گونه مشارکت اقتصادی نهادها در تولید فیلم سینمایی را توجیه کرد.

راه آبی ابریشم- محمد بزرگ نیا
اینکه شش میلیارد هزینه کنیم و گیشه‌ای نیم میلیاردی به ارمغان بیاوریم گویای شکستی تلخ در حوزه فیلمسازی فاخر است و راه آبی ابریشم بی شک برجسته ترین نمونه این دست آثار است. اثری که تنها در حوزه فیلمبرداری قابل دفاع به نظر می‌رسد و جلوه‌های ویژه ناامید کننده و بازی‌های بدون دقت نظرش گویای یک هزینه کرد سنگین بی بار است.

حمله به اچ۳- شهریار بحرانی
گاه سوژه یک فیلم، ساختار آن را تحت الشعاع قرار می‌دهد؛ فیلم حمله به اچ۳ از جمله این آثار است. سوژه فیلم به قدری مهم بود و مسیر روایتش از اوج و فرود خوبی بهره می‌برد که برخی کم و کاستی‌های دراماتیک و ساختاری اش از جمله نقص در شخصیت پردازی برخی کاراکترها نیز از ماندگاری اش نکاست. جلوه‌های ویژه و صداگذاری اثر در زمان خود غیرمنتظره بود و تدوین خوبش باعث شده تا در دیدارهای مجدد نیز با شوق به پای آن بنشینیم. حمله به اچ ۳ نمونه اصلی فیلم فاخر در حوزه سینمای دفاع مقدس به شمار می‌آید.

توفان شن- جواد شمقدری
بررسی واقعه طبس و پیش زمینه اصلی آن(تسخیر سفارت آمریکا به وسیله دانشجویان پیرو خط امام) از مهمترین ورودهای سینمایی به مسایل سیاسی و دیپلماتیک به شمار می‌آید. روایت به گونه‌ای مستند سعی در بازسازی جزئیات شب حادثه داشت و در زمینه جلوه‌های ویژه و ترسیم صحنه برخورد هواپیما و هلیکوپتربه توفیق مناسبی دست یافت.

همسر- مهدی فخیم زاده
برخی از منتقدان، کمدی را ژانری سهل الوصول و آسان جهت ارتباط گیری با مخاطب می‌دانند اما این مساله تنها ناشی از یک سوءبرداشت نسبت به اینگونه آثار است. به واقع خنده آفرینی برآمده از یک تفکر هوشمند همواره در جامعه سینمایی نویس به عنوان یک امتیاز ساختاری در نظر آمده است و به همین سبب است که یکی از بهترین کمدی موقعیت‌های سینمای پس از انقلاب هنوز هم با صحنه‌های کل کل میان معتمد آریا و مهدی‌هاشمی در دل هر مخاطبی می‌نشیند. همسر بی شک یکی از آثار فاخر کمدی است که گذر زمان نیز این موضوع را اثبات کرد.

خاکستر سبز- ابراهیم حاتمی کیا
اثر مهجور و خوش ساخت حاتمی کیا از پرهزینه ترین فیلم‌های تولیدی دهه ۷۰ است. توجه به جریانات شکل گرفته در بوسنی و نسل کشی مسلمانان در وجهی فرعی و الصاق یک ماجرای عاشقانه به تم جستجو، سبب تولید اثری فراتر از استانداردهای آن موقع سینمای ایران شد.

روز واقعه- شهرام اسدی
از اصلی ترین نمونه‌های سینمای فاخر می‌توان به روز واقعه اشاره کرد. تصویربرداری خوب و قاب بندی درخشان سکانس ظهر عاشورا به همراه موسیقی احساس برانگیز مجید انتظامی، سبب به یادگار ماندن فیلمی شد که هر سال در ایام محرم از تلویزیون پخش می‌شود و مفاهیم والای فرهنگ عاشورا را به مخاطب منعکس می‌کند. فیلم از تولیدات منحصر به فرد بنیاد سینمایی فارابی محسوب می‌شود که از فیلمنامه غنی و پرمعنای بهرام بیضایی به بهترین نحو جهت تولید الگوی سینمای عاشورایی بهره گرفتند.

بچه‌های آسمان- مجید مجیدی
یکی از برترین آثار سینمای ملی ایران به سبب توفیق مناسب کارگردان در خلق لحظات ناب انسانی و بازتاب درخشانترین مفاهیم اعتقادی در پرتو نمایش ایثار، گذشت و فداکاری برادر برای کسب مقام سوم مسابقات دو مدارس و برنده شدن کفش ورزشی برای خواهرش همواره در یادها باقی خواهد ماند. نامزدی جایزه اسکار و فروش بین المللی مناسب از دلایل اصلی شناخته تر شدن فیلم و کارگردانش در آن سوی آبها به شمار می‌آید و تاثیر نگاه درست و دقیق به طبقات اجتماعی را بدون صرف هزینه‌های هنگفت عیان می‌سازد.

جنگجوی پیروز- مجتبی راعی
کمدی پرخرج جنگجوی پیروز اگرچه واجد ارزش‌های ساختاری خوبی از لحاظ شیوه اجرایی برخی نقش‌ها یا گریم و طراحی صحنه و لباس است اما ساده انگاری محض کارگردان در پرداخت به موقعیت‌های داستانی سناریو سبب افت ریتم و از دست رفتن یکنواختی و سرراستی روایت در برخی سکانس‌ها از جمله قرار ملاقات‌های مخفیانه مستر مور و صدراعظم با هم یا حضور گلین و همسرش در سفارت انگلیس به قصد پناهندگی شد و یکی از فرصت‌های مناسب در راستای خلق کمدی فاخر نمونه‌ای به همین سادگی از کف سینمای ایران رفت.

شب‌های روشن- فرزاد موتمن
یکی از ملودرام‌های رومانسی که وام گرفته از ادبیات بود و قصه عاشقانه خود را در بستری مهیج از بررسی شرایط استاد جوان و رویا در آن سه شب روایت کرد. فرزاد موتمن به وضوح در بیان دیدگاه اجتماعی خود موفق عمل کرد و این نکته را به اثبات رساند که برای خلق یک فیلم خوب و ماندگار نیازی به صرف هزینه‌های هنگفت و استفاده از گروه بازیگری آنچنانی نیست بلکه می‌توان تنها با دو کاراکتر جاندار مخاطب را تا ثانیه آخر به پای تماشای اثر نشاند به گونه‌ای که حتی پلک هم نزنند.

مکس- سامان مقدم
کمدی موزیکال چند وجهی و شاخصی که کنایه‌های تند سیاسی خود را به هر دو طیف اصلاح طلب و اصول گرا وارد کرده بود و لزوم هم اندیشی و نواندیشی را در مسایل فرهنگی سیاسی یادآوری می‌کرد با کاراکتر مجید کسرای و سکانس کنسرت پایانی که مهارت دکوپاژبندی کارگردانی جوان به اسم سامان مقدم را فریاد می‌زد همچنان به عنوان یک کمدی خوش ساخت هدفمند در دیدگاه سینمایی نویسان مطرح است.

چهارشنبه سوری- اصغر فرهادی
ملودرام هالیودی اصغر فرهادی راه جدیدی در سینمای قصه گوی ایران گشود. تم خیانت به قدری با مهارت در مناسبات کاراکترها بررسی شده بود که مخاطب، آن بازی پرتنش هدیه تهرانی در نقش مژده سمیعی را در کنار بازی درونی و خونسردانه حمید فرخ نژاد به یک اندازه باور می‌کرد و با کاراکترها همراه می‌شد که این همراهی لزوما در معنای رد یا قبول دیدگاه آنها نبود بلکه نوعی دیدن خود در آینه دیگری را در ذهن مخاطبان این فیلم می‌نشاند.

دوئل- احمدرضا درویش
فیلم پرهزینه دوئل با سکانس به یاد ماندنی انفجار قطار بر روی ریل و صحنه‌های ناب جنگی اش از جمله آثار جنگی خوش ساخت محسوب می‌شود که از مشکل دوپارگی فضای روایت و عدم همخوانی ساختاری این دو فضا با یکدیگر بدترین ضربه را خورد و هزینه تولیدی اش را برنگرداند گرچه گیشه نسبتا قابل قبولی را در مقیاس آن زمان تجربه کرد.

زاگرس- محمد علی نجفی
تبدیل کردن یک فکت تصویری حماسه گونه به فیلم سینمایی تنها در پرتو مهیاسازی تجهیزات سخت افزاری محقق نمی‌شود بلکه در ابتدا باید فیلمنامه‌ای غنی و سرشار از گره‌های روایی و نقاط عطف در اختیار داشت و سپس به ساخت فیلم روی آورد و این نکته مشکل اصلی زاگرس است. فیلمی در راستای بازتاب تلاش مهندسان ایرانی برای به سرانجام رساندن پروژه کارون ۴ و آماده سازی آن برای افتتاح که حتی از فضاسازی‌های عاشقانه نیز غافل نشد اما به دلیل همان نگره خشک نسبت به فضای ارتباطی کاراکترها در جذب مخاطب با بحران روبرو شد و هزینه تولیدی والایش را برنگرداند.

جایی برای زندگی- محمد بزرگ نیا
بازهم پروژه‌ای پرهزینه به محمد بزرگ نیا سپرده شد که البته این بار حتی به کارگیری عزت الله انتظامی، هدیه تهرانی، آتیلا پسیانی و‌هانیه توسلی نیز به کمک فیلم نیامد و سناریوی ضعیف آن فرصت خلق یک ملودرام شبه جنگی را از بین برد. فیلم به وضوح در خلق جهان داستانی خود و بازتاب ددمنشی بعثی‌ها ناکام بود و حتی از المان‌ها و جنبه‌های نمادین نیز در جهت انعکاس مفهوم مورد نظر خود یعنی تقدس وطن به خوبی بهره نبرد.

قاعده بازی- احمدرضا معتمدی
یکی از کمدی‌های خوش ساخت و مهم سینمای ایران که همه جنبه‌های جذب مخاطب را در درون خود داشت و از ترکیبات زیر ژانری هجو، خلق و خو، اسلپ استیک، رومانس و نیز جنبه‌های خاطره ساز آوایی- شنیداری و پنداری- دیداری همچون شوخی ماهرانه با برخی از آثار کلاسیک مهم یا شخصیت‌های سینمایی شناخته شده بهره برد اما با بی مهری عجیب جامعه مواجه شد و گیشه بی رونقی را تجربه کرد.

پاداش سکوت- مازیار میری
بازهم اثری نسبتا پرهزینه در گونه روایی دفاع مقدس و برمبنای داستان واقعی من قاتل پسرتان هستم که البته با برخی دخل و تصرفات سینمایی در منبع اصلی و نیز اعمال ممیزی از شدت تندی و تلخی آن کاسته شد و تنها نکاتی مهم همچون سکانس هور و فیلمبرداری ماهرانه در زیر آب به عنوان صحنه‌هایی ماندگار از این اثر قابل دفاع در ذهن مخاطب نشسته است.

آتش سبز- محمدرضا اصلانی
شکست تمام عیار محمدرضا اصلانی در تولید فیلمی برای بازتاب تمدن غنی ایران که هزینه‌ای والا و بی برگشت را به تهیه کننده کار تحمیل کرد. چهره پردازی و طراحی صحنه و لباس از نکات بارز این فیلم بدون افت و خیز و کسالت بار بود که ریتمی آزارنده نیز بر فضای بصری آن حاکم بود.

ملک سلیمان- شهریار بحرانی
اثری خوش ساخت و پرهزینه که از ضعف فیلمنامه بدترین ضربه را خورد و تلاش‌های برجسته طراح صحنه و لباس، مدیر هنری، فیلمبردار، تدوینگر، چهره پرداز و طراح جلوه‌های ویژه تحت الشعاع همین ضعف قرار گرفت و گیشه میلیاردی آن با توجه به هزینه والای تولیدش چندان واکنش مثبتی به دنبال نداشت.

قلاده‌های طلا- ابوالقاسم طالبی
اثری که در وهله اول به دلیل طراحی فضاهای شهری و دستمایه قرار دادن یک موضوع اطلاعاتی جاسوسی جذاب به نظر می‌رسد، با وجود تلاش موثر در جهت خلق بدمن با بازی خیره کننده علیرام نورایی به دلیل ساده انگاری‌های روایی، گره گشایی‌های گاه غیر منطقی، ریتم سریع و تند حوادث، درهم تنیدن بیهوده داستانک‌های فرعی و عدم توفیق مناسب در بازتاب چرایی وقوع حوادث تلخ خرداد ۱۳۸۸ نمی‌تواند نمایانگر یک فیلم فاخر خوب باشد. در برآیندی کلی و مطابق بررسی موردی مصداق‌های فیلم فاخر در این متن، متوجه می‌شویم که تناقضی آشکار میان باور عمومی نسبت به فیلم فاخر و تلقی و برداشت مدیران فرهنگی از اینگونه آثار وجود دارد که بیش از هرچیز ناشی ازعدم همسانی سیاست گذاری‌های سینمایی با نیازهای جاری در فرهنگ عمومی است. فرهنگی که در آن مطالبه اثر خوب، خوش ساخت، منتقد کاستی و دارای دغدغه‌های مردمی جزو بدیهیات است و نسبت به هرگونه شعاردهی، منفعت طلبی حاد سیاسی، وارونه نشان دادن حقایق و عدم ارایه مستندات به جامعه بیزاری جسته می‌شود.

نویسنده: نیما بهدادی مهر؛ روزنامه مردمسالاری

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.