المپیک و ابعاد اجتماعی آن
حدود دو هفته از آن شبهای باور نکردنی که پرافتخارترین سال المپیک را برای کاروان ورزشی ایران رقم زد، میگذرد؛ شبهایی که بسیاری تسبیح در دست دعا کرده، با پیروزی ورزشکاران و بالا رفتن پرچم خوش نقش کشور عزیزمان احساس غرور میکردند.
اگر بخواهیم این شبها را بازهم با قلم واژهها ترسیم کنیم، شبهایی که احساس میکردیم ایران سربلند ما توانسته است بسیاری از کشورهای نامآور را که بودجههای هنگفت در اختیار دارند پشت سر بگذارد و حالا فرصتی فراهم آمده است که نخبگانی از شهرهای کوچک و بزرگ بتوانند توانمندیهای نهفته میان جوانان این مرز و بوم را به نمایش بگذارند.
المپیک هرچند یک آوردگاه ورزشی است، اما مهمتر از مسائل ورزشی، یک رویداد اجتماعی است و اصلاً فلسفه بنیانگذاری این بازیها همین ایجاد پیوندهای اجتماعی است. هدف این است که مرزها کمرنگتر شود، انسان بودن پررنگتر بشود و رقابتها بهانهای بشود برای رفاقت و افراد بتوانند فارغ از هرگونه گرایش سیاسی یا تعلق به یک طبقه اجتماعی یا اقتصادی خاص توانمندیهای خود را نشان بدهند.
در این روزها به مناسبتهای مختلف، ابعاد ورزشی این رویداد مهم مورد توجه قرار میگیرد که البته بجا و درست است. به عنوان مثال، فرصتی پیش میآید که کارشناسان ورزشی وضعیت ورزشکاران کشورمان را با استاندارد دنیا مقایسه کنند یا اینکه توانمندیها و نقاط و ضعف آنها را بررسی کنند؛ اما تاکنون کمتر به ابعاد اجتماعی این رویداد مهم توجه شده است.
سرمایه نامرئی
در دنیای امروز بیش از آنکه سرمایههای مادی ارزشمند باشند، سرمایههای معنوی ارزش پیدا کرده است. عواملی که بیش از هر چیز اعضای یک کشور و یک ملت را به هم پیوند میدهد و هر قدر این پیوندها، احساسات مشترک، منافع مشترک و ارتباطات بیشتر باشد، همین امر به عاملی برای توسعه تبدیل میشود. تجربه کشوری مانند ژاپن که به دلیل سرمایههای مادی در حد بسیار پایینی قرار دارد، مثالی است که بارها و بارها در تائید همین مطلب از سوی کارشناسان و صاحبنظران توسعه بیان شده است.
امروزه در کشورهای مختلف سرمایهگذاریهای زیادی انجام میشود برای آنکه مردم یک کشور احساسات مشترک و پیوندهای مشترک پیدا کنند. بهعنوان مثال یکی از مهمترین کارکردهای رسانههای جمعی همین ایجاد اشتراک است. از آن سوی، بعد از شکلگیری این پیوندها تلاش میشود در قالبهای مختلف این توانمندیهای ایجاد شده سازماندهی شوند تا توان حاصل آمده بتواند در مسیر پویایی اجتماعی قرار بگیرد.
بسیاری از کشورها متاسفانه بنا به دلایل مختلف فاقد هرگونه عامل پیونددهنده هستند. این امر به صورت خاص در کشورهای مهاجرپذیر که پذیرای فرهنگهای مختلف هستند مشاهده میشود، اما این کشورها برای رفع این نقیصه با استفاده از ابزارهای مختلف از جمله همین ابزار رسانه تلاش میکنند این پیوندهای مشترک را ایجاد کنند و آن را عمق ببخشند.
ویژگیهای کشور ما به شکلی است که خوشبختانه تا حد زیادی این عامل اشتراک وجود دارد، هر چند اقوام مختلف در کشور ما وجود دارند، اما در نهایت هویت غالب، هویت ایرانی است و همین هویت مشترک یکی از مهمترین سرمایههایی است که در اختیار داریم، اما متاسفانه توجهمان به این سرمایه نامرئی در حد بسیار اندک است.
بگذارید برای تبیین بهتر این مساله به اصل موضوع یعنی المپیک برگردیم. آنچه در عمل در روزهای گذشته شاهد آن بودیم، حرکتهای خودجوش و بدون برنامهریزی برای حمایت از ورزشکاران کشورمان بود. شبهایی که مردم در شهرهای مختلف جلوی منزل ورزشکاران گردهم میآمدند یا شادی مشترکی که از پس پیروزیها حاصل میآمد، حسهای مشترکی که شکل گرفت و غرور ملی که با هر بار پیروزی رنگ بیشتری به خود میگرفت. اما بهراستی تا چه حد میتوانیم این سرمایه را در کشور خود نهادینه کنیم، از منافع کوتاهمدت آن عبور کنیم و آثار مثبت بلندمدت را با استفاده از این پیروزیها رقم بزنیم.
پیش از پاسخگویی به این سوالها، پرسشهای ابتداییتری نیز مطرح هستند. آیا در روزهای برگزاری مسابقهها با برنامهریزیهای بهتری نمیتوانستیم به استقبال این رقابتها برویم؟ آیا امکان اینکه حضور و گردهمایی افراد در جلوی منزل ورزشکاران باهدفتر، منظمتر و با برنامهتر صورت بگیرد و خانوادهها حضور و مشارکت بیشتری داشتند را از پیش میشد برنامهریزی کرد یا خیر؟
اینها پرسشهایی است که از زاویه نگاه هر کدام از ما پاسخهای متفاوتی برای آن پیدا میشود، اما بیتردید نقطه مشترک میان همه ما این است که میشد و در آینده میتوان از این فرصتها در عرصه اجتماعی بهره گرفت؛ هم بهرههای کوتاهمدت با رویکردهای ایجاد شعف اجتماعی و هم بهرههای بلندمدت با رویکرد ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی.
دو رخداد بزرگ
وقتی از بعد اجتماعی نگاه میکنیم، ورزش و بویژه دو رویداد مهم المپیک و جامجهانی فوتبال آثارشان از ابعاد ورزش حرفهای فراتر رفته است و با بدنه جوامع پیوند خوردهاند. امروزه کشورهای زیادی با همین هدف افزایش تاثیرگذاری اجتماعی در جوامع متبوعشان در تلاشند میزبانی این دو رویداد مهم را به عهده بگیرند، از آن سوی ورزشکاران تلاش زیادی میکنند به صورت تیمی یا فردی در این رقابتها حضور به هم برسانند و طبیعی است این تلاش زیاد آثار کوتاهمدت و بلندمدت اجتماعی با خود به همراه خواهد داشت.
از زاویه نگاه کوتاهمدت این دو رخداد چه همراه با برد باشد و چه همراه با شکست، دارای اثرگذاری مقطعی است. پیروزیهایی که باعث ایجاد همبستگی ملی میشود و مردم یک شهر یا یک کشور را تا پاسی از شب در رخت شادی فرو میبرد و شکستهایی که شاید آتش نهفته وندالیسم را روشن میکند که نمیتوان جلوی آن را گرفت.
از بعد اجتماعی مهم این است که بتوانیم هر دو بعد را مدیریت کنیم؛ یعنی پیروزیهایی که بتواند همبستگی ملی را تحکیم کند و شکستهایی که منجر به گسترش وندالیسم نشود. این امر در ارتباط با کشورهایی مانند ما از اهمیت زیادتری برخوردار است. در این ارتباط چند نکته قابل توجه است؛ نخست اینکه باید توجه داشته باشیم هنوز ساختار جمعیتی کشور ما ساختاری جوان است که خواهان شور و نشاط بوده و شایسته است بهترین پاسخها برای این توانمندی و پتانسیل فراهم شود. دوم اینکه فراموش نکنیم هنوز بسترهای مشارکت اجتماعی در بسیاری ابعاد در کشور ما فراهم نیست. یعنی افراد نمیتوانند مسیر مناسبی برای ظهور و بروز توانمندیهای خود پیدا کنند و به همین دلیل رویدادهایی مانند المپیک اهمیت مضاعف پیدا میکند، چون افراد احساس میکنند قالبی برای شور و نشاط اجتماعیشان پیدا کردهاند، هر چند این قالب فاقد نهادهای قدرتمند برای تداوم اثرگذاری است و نکته سوم اینکه باتوجه به گستره و برد این دو رویداد در سطح دنیا، بسیاری از افراد این دو رخداد بزرگ ورزشی را راهکاری برای حضور و البته درخشش در ابعاد بینالمللی میدانند و به هیچ وجه نمیتوانند نسبت به آن بیتفاوت باشند.
طرح یک ایده
تردیدی نیست در دنیای مدرن امروز، ورزش به عاملی برای نزدیک کردن افراد تبدیل شده است؛ پدیدهای که همبستگی ملی را در بعد جهانی شکل میدهد و این فرصتی است که کمتر رویدادی میتواند به ارمغان بیاورد؛ بنابراین جادارد علاوه بر ابعاد فنی، ابعاد اجتماعی این رخدادها مد نظر قرار گیرد.
با این شرایط ظرفیتسازیهایی که بتواند هر چه بیشتر توان این اجتماع انسانی را افزون کند، امری الزامی محسوب میشود. بهعنوان مثال، یکی از ایدههایی که در همین ارتباط در سطح ابتدایی میتوان مطرح کرد، شکلگیری باشگاه حامیان دارندگان مدالهای المپیک است یا اینکه با کمک به شکلگیری سازمانهای مردم نهاد میتوان برنامههای مقطعی برای زمان برگزاری این مراسم پیشبینی کرد.
شکلگیری این باشگاهها میتواند هم حالت مقطعی داشته باشد و هم دارای برنامهریزی بلندمدت و بیتردید قالبهای بلندمدت آن، آثار مثبتتری میتواند در پی داشته باشد.
منافعی فراتر از یک شب
فراموش نکنیم برخلاف باور ما المپیک یا جامجهانی اتفاق یکشبه نیست. فردی که در این عرصهها موفق شود، موفقیتش نه حاصل یک تلاش یکشبه بوده است و نه آثار این موفقیت در کوتاه مدت از بین میرود. مهم است که ببینیم از این سرمایههای ایجاد شده میتوانیم استفاده کنیم.
یکی از کمترین آثار اجتماعی چنین رخدادهایی این است که قهرمانان این میدانها به افراد تاثیرگذار اجتماعی تبدیل میشوند، این افراد حتی اگر وارد نظامهای مدیریتی و سیاستگذاری هم نشوند میان بدنه مردم به افرادی مرجع تبدیل میشوند که افراد مختلف با رویکردهای گوناگون به آنها مراجعه میکنند و حتی تاریخ نشان داده است بسیاری از آنان به پهلوانان ماندگاری تبدیل میشوند که تاثیرگذاری اجتماعیشان از بسیاری مقامات بیشتر است.
بنابراین باید بتوانیم منافع حاصل از این رخدادها را به فراتر از یک شادمانی یکشبه تبدیل کنیم و هر قدر در این کار موفق باشیم، آثار اجتماعی بهتری در انتظارمان خواهد بود. به عنوان مثال تجربه دنیا نشان داده است ورزشکارانی که موفق به کسب موفقیت در عرصههای بینالمللی میشوند در عرصههای خیریه یا فعالیتهای آموزشی و ترویجی میتوانند بسیار موثر باشند و حتی به یک نقطه عطف تبدیل بشوند.
این فرصتی است که هماکنون در بسیاری ابعاد در اختیار ما قرار دارد. المپیک امسال اگر پربارترین المپیک در تاریخ ورزشی کشورمان بوده است، هنگامی میتواند موفقتر شود که بتواند آثار اجتماعی برجای بگذارد. از جمله بتواند ورزش، آموزش و بهبود کیفیت زندگی برای مناطق بیشتری از کشور به ارمغان ببرد.
ورزشکارانی که حتی موفق به حضور در المپیک شدهاند، با توجه به تجاربی که پشت سر گذاشتهاند انسانهای متفاوتی میشوند و به نسبت موفقیتشان این تفاوت چشمگیرتر میشود. این افراد بهرغم رشتههای متفاوت ورزشی، مشکلات مشترک، دغدغههای مشترک و مسائل مشترک زیادی دارند که اتفاقا بیشتر از اینکه ابعاد ورزشی داشته باشد، ابعاد اجتماعی دارد و ظرفیتسازی برای این ابعاد میتواند رهآورد ما را از المپیک لندن بیشتر و بیشتر کند و اگر علاقهمندیم بهره خود را از این فرصتها افزونتر کنیم باید برنامهریزی داشته باشیم و بتوانیم منطبق با این برنامه، هم از منافع کوتاهمدت آن و هم منافع بلندمدت آن منتفع شویم.
منبع: جام جم آنلاین