ترانۀ ناب غزلک، کاری از شهیار قنبری

غزلک، شکستنت کار کیه؟
به عزا نشستنت کار کیه؟

عسلک، نبینم افتادن تو
بگو پرپر شدنت کار کیه؟

نگو دیو قصه تو فنجون فالت افتاد
آسمون لهجه فیروزه رو یاد تو نداد

غزلک گریه نکن،
گریه به چشمات نمی آد!

سنگ فیروزه ی این رنگی به قاب کی شکست؟
زورق رهایی تو چه جوری به گل نشست؟

ای نگین از همه ستاره ها، ستاره تر
راست بگو سنگ سقوط و کی به پرواز تو بست؟

نگو دیو قصه تو فنجون فالت افتاد
آسمون لهجه فیروزه رو یاد تو نداد

غزلک گریه نکن،
گریه به چشمات نمی آد!

غزلک، قشون قشون ستاره دنباله ی تو
همه شون عاشق بدبخت هزار ساله ی تو

پس کدوم گردنه بندی حرمت راه و شکست
که نمی رسه کسی به داد شب ناله ی تو

گلکم، بهار بی تو، مرگ پاییزی مونه
تن تنهایی مو ، گل زخم های تو می پوشونه

کاری از دست غزل بر نمی آد، “آینه دار”
که حضورت غزل ها مو خط به خط می سوزونه!

شبدر پرپر از اقاقیا سر، غزلک!
از غزل گریه، به بغض من خودی تر، غزلک !

دلکم، حریق ابریشم این رفاقت و
زیر بارون غزل نداره باور، غزلک!

جشن گل سوزان نذار عادت بشه، عادت بشه
ریشه ی بیشه، به دست تیشه بی حرمت بشه

وقتی هم صدایی، اینجا یعنی “برپایی ی دار”
پس بذار تنهایی ما، بین ما قسمت بشه!

ناخوشم، ناخوش ناخوش، بی خود اما خود تو!
داره من کم می شه از من، می رسه تا خود تو!

کی برای شونه هات غزل می بافه جای شال؟
جز من من، کیه نزدیک مث تن با خود تو؟

غزلک شکستنت کار من و ما که نبود
بغض تو، گریه تو، کار غزل ها که نبود

غزلک هر چی که هس، بدجوری خوبی واسه من
هر چی بود شعرای من، محض تماشا که نبود!

اگه تن پس می زنیم، حرمت عشق و نشکنیم
اگه چاوش نشدیم، به شب شبیخون نزنیم

اگه من جفت تو نیس، ترانه اندازه ی توست
تو شبای ” بی کسی ” ما همه دنبال “منیم”

غزلک، یار اگه آوار تو شد، گریه نکن!
اگه بر حق شدنت دار تو شد، گریه نکن

اگه هر پنجره دیوار تو شد، گریه نکن
یا پرستار اگه بیمار تو شد گریه نکن!

غزلک، هر جا برم ترانه یعنی اسم تو!
خط هر منظره از جنس خطوط جسم تو

ته هر کوچه ی بن بست غزل، خونه ی تو
همه کس به اسم تو، قصه ی ما طلسم تو!

شهیار قنبری

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 نظر
  1. عابد می‌گوید

    شعر بروزی می باشد

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.