نمیدانم چه کسی صاحب من است شعری از شیرکو بیکس
نمیدانم چه کسی صاحب من است؟
کدام خدا صاحب من است؟
کدام شیطان؟
نمیدانم چه کسی حامی من است؟
نه آسمان به دادم میرسد
نه دنیا
نه قانون
نه ناقوس کلیسا و
نه مناره مسجدها
نمیدانم آخر من به که و به چه سوگند یاد کنم
نمیدانم چه کسی پناه و پشتیبان من است؟
من اکنون کوهی بیسوگندم
سوگند من دود است
حرفم، خاکستر
فریادم، خون کُشته شدگان
و هر کوچی برایم به بیراهه است
تا کوچ هست، کوچ میکنم
تا آتش هست، میسوزم
تا آب هست، غرق میشوم
تا چاقو هست، قربانی میشوم
تا خاک هست، بیوطنم
تا کوه هست، سقوط میکنم
تا طنابِ دار هست، حلق آویز میشوم.
من پیش از موسی، آواره بودهام
من پیش از عیسی، مصلوب شدهام
من پیش از قریش، زنده به گورم کردهاند
من پیش از حسین، سرم را بُریدهاند
شیرکو بیکس
ترجمه از بابک زمانی
از کتاب دیوار – نشر فصل پنجم