مرور برچسب

سهراب سپهری

تو ناگهان زیبا هستی شعری از سهراب سپهری

سهراب سپهری از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است، شعر سهراب سپهری نیمایی است اما تاثیر هوشنگ ایرانی نیز براشعار ایشان به اثبات رسیده است. کوهساران مرا پر کن ای طنین فراموشی نفرین به زیبایی آب تاریک خروشان که هست مرا فرو پیچد و برد تو…
ادامه مطلب ...

خواهم آمد و پیامی خواهم آورد شعری از سهراب سپهری

سهراب سپهری از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌است. وی باوجود پیروی از سبک نیما خود صاحب سبک بود و خلاقیت او بیشتر در استفاده بدیع از رنگ و کلمه بوده…
ادامه مطلب ...

متن کامل شعر صدای پای آب سهراب سپهری

اهل کاشانم روزگارم بد نیست. تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی. مادری دارم، بهتر از برگ درخت. دوستانی، بهتر از آب روان. و خدایی که در این نزدیکی است: لای این شب بوها، پای آن کاج بلند. روی آگاهی آب، روی قانون گیاه. من…
ادامه مطلب ...

ساعت شعری از سهراب سپهری

سهراب سپهری نویسنده، نقاش و شاعری است که شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند. سپهری بیش از آنکه شاعر باشد یک نقاش بوده و از مهم‌ترین مسائل و علاقمندی‌های زندگی او نقاشی بوده است.…
ادامه مطلب ...

خانه دوست کجاست شعری از سهراب سپهری

خانه دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار آسمان مکثی کرد رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به…
ادامه مطلب ...

پرده؛ شعری از سهراب سپهری

پنجره ام به تهی باز شد و من ویران شدم. پرده نفس می کشید دیوار قیر اندود! از میان برخیز. پایان تلخ صداهای هوش ربا! فرو ریز. لذت خواب می فشارد. فراموشی می بارد. پرده نفس می کشد: شکوفه خوابم می پژمرد. تا دوزخ ها بشکافند، تا…
ادامه مطلب ...

هم سطر، هم سپید؛ شعری از سهراب سپهری

صبح است‌. گنجشک محض می خواند. پاییز، روی وحدت دیوار اوراق می شود. رفتار آفتاب مفرح حجم فساد را از خواب می پراند: یک سیب در فرصت مشبک زنبیل می پوسد. حسی شبیه غربت اشیا از روی پلک می گذرد. بین درخت و ثانیه سبز تکرار لاجورد با…
ادامه مطلب ...

بی روزها عروسک؛ سهراب سپهری

این وجودی که در نور ادراک مثل یک خواب رعنا نشسته روی پلک تماشا واوه هایی تر و تازه می پاشد. چشم هایش نفی تقویم سبز حیات است‌. صورتش مثل یک تکه تعطیل عهد دبستان سپید است‌. سال ها این سجود طراوت مثل خوشبختی ثابت روی زانوی آدینه…
ادامه مطلب ...

تا انتها حضور؛ شعری از سهراب سپهری

امشب در یک خواب عجیب رو به سمت کلمات باز خواهد شد. باد چیزی خواهد گفت. سیب خواهد افتاد، روی اوصاف زمین خواهد غلتید، تا حضور وطن غایب شب خواهد رفت. سقف یک وهم فرو خواهد ریخت. چشم هوش محزون نباتی را خواهد دید. پیچکی دور تماشای…
ادامه مطلب ...

ساعت گیج زمان؛ شعری از سهراب سپهری

دنگ...، دنگ .... ساعت گیج زمان در شب عمر می زند پی در پی زنگ. زهر این فکر که این دم گذر است می شود نقش به دیوار رگ هستی من. لحظه ام پر شده از لذت یا به زنگار غمی آلوده است. لیک چون باید این دم گذرد، پس اگر می گریم گریه ام بی ثمر…
ادامه مطلب ...

در گلستانه؛ سهراب سپهری

دشت هایی چه فراخ کوه هایی چه بلند در گلستانه چه بوی علفی می آمد؟ من دراین آبادی پی چیزی می گشتم پی خوابی شاید پی نوری، ریگی، لبخندی پشت تبریزی ها غفلت پکی بود که صدایم می زد پای نی زاری ماندم باد می آمد گوش دادم…
ادامه مطلب ...

دریچه‌ای به نقاشی‌های یک شاعر، سهراب سپهری

در آغاز کار شهرت‌ سپهری‌ به‌ عنوان‌ یک‌ نقاش‌. بیشتر از آوازه‌ شاعریش‌ بود. این‌ به‌ دهه‌۳۰ بر می‌گردد. اگرچه‌ شعرهایش‌ در آن‌ سالها خوانده‌ می‌شد اما جز در نظر خواص‌، تجربه‌ای ‌موفق‌ به‌ شمار نمی‌آمد. در این‌ سالها شعر شکست‌ و حماسه‌…
ادامه مطلب ...