اثرات مثبت دو زبانه بودن
نگاه مثبت به دوزبانه بودن، پدیده جدیدی است. حداقل از قرن نوزده میلادی به این سو، متخصصان امور آموزشی به والدین هشدار میدادند که دوزبانه بار آوردن بچهها، موجب سردرگمی آنها شده و باعث میشود نتوانند هیچ کدام از آن زبانها را درست مورد استفاده قرار دهند حتی در بدترین حالت، دوزبانگی را مانعی در برابر سایر جنبههای رشد میدانستند که در نتیجه به کاهش بهره هوشی افراد میانجامد.
اما امروزه این نگرانیها بیهوده به نظر میرسد. با این که ممکن است گستره واژگان افراد دوزبانه، از همسن و سالان تکزبانهشان اندکی محدودتر باشد و هنگام نام بردن اشیا کمی کندتر عمل کنند.
در واقع یک مطالعه مهم در سال ۱۹۶۰، به این یافته رسید که توانایی صحبت به دو زبان، خللی در فرآیند کلی رشد ایجاد نمیکند حتی در مقابل، اگر سایر عواملی که بر عملکرد تاثیر دارند ـ مثل موقعیت مالی، اجتماعی و تحصیلات ـ را نیز به حساب آوریم، دوزبانهها در ۱۵ تست کلامی و غیرکلامی، عملکرد بهتری نسبت به افراد تکزبانه داشتند.
متاسفانه تا سالها به این پژوهش کم توجهی شد. با این که بعد از آن، تعداد محدودی پژوهش دیگر نیز در مورد مزایای چندزبانه بودن به انجام رسید، اما اکثر پژوهشگران و متخصصان آموزش، همچنان به ایده قدیمی مضر بودن آن ایمان داشتند تا این که طی سالهای اخیر، کمکم توجهها به سوی آن جلب شده است.
یکی از عوامل موثر در این مساله، استفاده از یک روش طیفنگاری با نام fNIRS است که به پژوهشگران امکان میدهد فعالیت مغزی نوزادان را بررسی کنند. با کمک این روش، دانشمندان کانادایی توانستند اولین واکنش مغز نوزاد با زبان را مورد بررسی قرار دهند.
استفاده از آن سبب شد پژوهشگران، به تفاوتهای اساسی بین نوزادانی که تکزبانه بزرگ شده بودند با نوزادان دوزبانه پی ببرند.
انسان، بنا بر یک نظریه رایج، «دیناوند» به دنیا میآید و میتواند تفاوت میان صداها را در هر زبانی تشخیص دهد.
وقتی نوزاد به یک سالگی میرسد، احتمالا این توانایی را از دست میدهد و فقط بر صداهای زبان مادری اش تمرکز میکند.
این مساله در مورد تکزبانهها مورد قبول به نظر میرسد، اما یک پژوهش نشان میدهد نوزادان دوزبانه، در آخرین روزهای مانده به یک سالگیشان، در مواجهه با زبانی کاملا ناآشنا، فعالیت عصبی بیشتری نشان میدهند.
نوزادانی که دوزبانه هستند، تقریبا همزمان با نوزادان تک زبانه مراحل رشد کلامی را طی میکنند. این مساله میتواند تاییدی بر این فرضیه باشد که دوزبانه بودن، سبب تسریع رشد کودک میشود و نه کاهش آن.
دوزبانه بودن به افراد کمک میکند تا در سالهای بعدی زندگی خود، حتی بتوانند یک زبان دیگر را راحتتر بیاموزند.
مطالعه دقیقتر پدیده دوزبانگی، سبب درک سایر نکات مثبت آن میشود. برخی از این نکات مثبت، طیف گستردهای از تواناییها را در بر میگیرد.
در یک پژوهش، از تعدادی کودک تکزبانه و دوزبانه خواسته شد تا جملاتی را که از نظر دستور زبانی نادرست هستند، بیابند و سپس آنها را اصلاح کنند.
هر دو گروه از کودکان، جملاتی مثل «سیب روی درخت رشد میکنم» را اصلاح کردند، اما تفاوتها در نحوه نگرش آنها به جملاتی بیمعنی مثل «سیب روی بینی رشد میکند» آشکار شد.
تکزبانهها این جمله را از نظر قواعد دستوری نادرست خواندند، حال آن که از نظر دوزبانهها این جمله درست بود.
برخی پژوهشگران بر این باورند که نتیجه این مطالعه، بیش از آن که نشانگر تسلط آن کودکان دوزبانه به قواعد دستور زبان باشد، نشانگر عملکرد مطلوب «سیستم اجرایی» است.
سیستم اجرایی به طیف گستردهای از تواناییهای ذهنی اطلاق میشود که جلوی اطلاعات نامربوط را میگیرد و لذا فرد میتواند بر فعالیتی که انجام میدهد تمرکز نماید.
در این پژوهش، کودکان دوزبانه بهتر میتوانستند بر قواعد دستوری زبان تمرکز کرده و به معنای عبارات توجهی نکنند.
در مطالعاتی که پس از این پژوهش انجام شد، باز هم دوزبانهها نتایج بهتری نسبت به تک زبانهها به دست آوردند.
یکی دیگر از مهارتهای اجرایی، عبارت است از توانایی پرداختن به کارهای متفاوت بدون اشتباه گرفتن آن دو با هم، که البته در این مهارت هم، دوزبانهها سرآمد بودند.
مثلا هنگام دستهبندی اشیای مختلف، میتوانستند بدون در نظر گرفتن شکل اشیاء، آنها را بر اساس رنگ دستهبندی کنند.
مهارتهای اجرایی در دوزبانهها بیشتر است
مهارتهای اجرایی، تقریباً در هر کاری که انجام میدهیم، از خواندن مطلب گرفته تا رانندگی، تاثیرگذار هستند. لذا بهبود بخشیدن به این مهارتها، سبب انعطافپذیری بیشتر ذهنی میشود.
اثرات مثبت دو زبانگی حتی به مهارتهای اجتماعی ما هم گسترش مییابد. دو روانشناس در پژوهش خود دریافتند افراد دوزبانه بهتر میتوانند خود را جای دیگری قرار دهند و احساسات و موقعیت وی را درک کنند. دلیل آن هم این است که این افراد، بهتر میتوانند جلوی آنچه از قبل میدانند را گرفته و بر دیدگاه دیگران تمرکز نمایند.
منبع: جام جم