چرا کارمندتان خوب کار نمی کند؟

یک روز کاری دیگر آغاز شده بود؛ تا از در وارد شد، مثل همیشه با صدای بلند شروع به پرخاشگری کرد اما این بار تعجب می کردکه چرا این داد و فریادها نتیجه عکس می دهند و کارمندانش دیگر از او حساب نمی برند. آیا شما هم یک سرپرست هستید که آرزو دارید محیط کاری فعال و پویایی داشته باشید اما با این حال نمی دانید چگونه باید در کارمندان خود انگیزه ایجاد کنید؟ در این صورت با ما همراه باشید. کارمندان خوب کار نمی کنند چون:

● وظایف آنان تعریف شده نیست
هر نیروی کار باید حوزه وظایف و اختیارات مشخص خود را داشته باشد. او باید بداند که دقیقا برای چه کاری در این سازمان است و از او چه انتظاراتی می رود. به عبارت دیگر نیروی کار شما نباید احساس کند از او استفاده کاری می شود و شما از او انتظارات نامحدودی دارید. بنابراین اولین روزی که یک نیرو را در سازمان خود مشغول به کار می کنید ابتدا باید عنوان سمت او را مشخص کنید. باید برای خودتان و او مشخص کنید که در مقابل چه توقعاتی به او حقوق معینی را پرداخت می کنید.

● سرپرست، خودش از انگیزه کافی برخوردار نیست
وقتی سرپرست یک سازمان خود انگیزه کافی برای نیل به اهداف ارگان تحت مدیریتش ندارد، آیا انتظار می رود کارمندان آن سازمان با رضایت قلبی و علاقه در جهت این اهدافت بکوشند؟ پاسخ کاملا روشن است. بنابراین شما به عنوان یک سرپرست ابتدا باید درک درستی از اهداف ارگان تحت سرپرستی خود داشته و به آنها اعتقاد داشته باشید.

● بین تلاش و پاداش آنان توازن برقرار نیست
همه ما انسان ها خواهان آن هستیم که به اندازه تلاشی که به خرج می دهیم پاداش دریافت کنیم. تحقیقات نشان می دهند کارمندان ارگان هایی که احساس می کنندمیزان تلاش و پاداش آنها دارای توازن نیست بیشتر به سردردهای میگرنی، فرسودگی عاطفی و شکایات روان تنی و جسمی دچار می شوند. بدانید رابطه کارمند وکارفرما یک تعامل دوطرفه است ودر صورتی که شما حقوق کارمندانتان را رعایت نکنید و به آنها به اندازه متعادل پاداش ندهید نباید از آنان انتظار داشته باشید که در مقابل با جان و دل در محل کار تلاش کنند.

● معیار سنجش عملکرد آنان عادلانه نیست
کارمندان باید حس کنند معیار سنجش مثبت یا منفی بودن عملکرد آنان عادلانه است. آیا اگر یک کارمند شاهد این باشد که در مقایسه با همکارش به صورت غیرعادلانه تشویق یا تنبیه می شود باز هم دل به کار خواهد داد؟ علاوه بر این شما باید کارمندانتان را طی زمان طولانی تری آزمایش کنید و عملکرد آنان را در مجموعه بسنجید. به عبارت دیگر محاسن کارمندانتان را به دلیل خطاهای کوچک زیر سوال نبرید. در نظر داشته باشید نیروی کار، مهمترین پتانسیل یک ارگان و عامل اصلی نیل یک سازمان به اهداف مورد انتظار خود است.

● امکانات کافی برای آنان موجود نیست
نیروهای کار شما برای فعالیت خود به حداقل هایی مانند امکانات مادی لازم در محیط کار، دمای مناسب، آرامش کافی، فضای مورد نیاز و … نیازمند هستند و در صورتی که احساس کنند سرپرست آنان حتی به نیازهای اولیه شان بی تفاوت است آنان نیز نسبت به اهداف کاری او بی تفاوت خواهند شد.

● کسی آنان را درک نمی کند
افرادی که برای شما کار می کنند انسان هستند و روحیات، ویژگی های شخصیتی، مشکلات خانوادگی، محدودیت ها و مشکلات خود را دارند. قدری بیشتر با کارمندانتان نزدیک باشید، با آنان دوست باشید و موانع آنان را درک کنید. کارمندان خود را بر اساس ویژگی های شخصیتی شان در جایگاه های مناسب خود قرار دهید. آیا می توان به اجبار از فردی درونگرا یک منشی با روابط عمومی بالا ساخت؟ آیا می توان انتظار داشت مشکلات زندگی شخصی کارمند شما هرگز با مسائل کاری اش تداخل نداشته باشد؟

● از توانایی لازم برخوردار نیستند
شما به عنوان یک سرپرست وظیفه دارید برای فعالیت کارکنانتان با بیشترین توان بالقوه آموزش های لازم را به اشکال مختلف به آنان بدهید.

● احساس می کنند در حوزه اختیارات خود، مختار نیستند
بدانید هر شخص از جمله سرپرست و کارمند حوزه، اختیارات مشخصی دارند. اگر کارمندان شما ببینند که در حوزه کارشان دخالت می شوند احساس ناامنی خواهند کرد و این موضوع بر انگیزه آنان برای کار تاثیر منفی خواهد گذاشت.

با آنان با صداقت برخورد نمی شود: همانطور که گفتیم رابطه کارمند و کارفرما یک تعامل دوطرفه است و در صورتی که کارمندان شاهد وعده های دروغین و عدم صداقت از سوی کارفرما باشند، این رفتارها را با عدم صداقت در کار خودپاسخ خواهند گفت.

منبع: مجله اینترنتی برترین ها

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.