چگونه شیفته زندگی شویم؟
ذهن انسان بهطور طبیعی به نظم و قطعیت تمایل دارد و همین ویژگی باعث میشود معجزه زندگی به امری عادی و معمولی تبدیل شود.
ذهن ما معمولاً دوست ندارد هر لحظه چیزها را با تازگی ببیند. بلکه تمایل دارد همه چیز را دستهبندی کند و زندگی را قابل پیشبینی بداند. البته این حالت همیشگی نیست، اما ذهن گرایشی قوی به این سمت دارد.
ما جادو را به کسالت و شگفتی الهی را به روزمرگی تبدیل میکنیم. اما این موضوع، به جای اینکه مشکلی بزرگ باشد، فرصتی است تا هر روز دوباره عاشق زندگی شویم. بیایید بررسی کنیم که چگونه میتوان هر روز زندگی را شگفتانگیزتر و جذابتر کرد.
چگونه جادو را به روزمرگی تبدیل میکنیم؟
دنیا ذاتاً سرشار از شگفتی است و میتواند ما را به وجد آورد.
شاهد اول: کودکی را تصور کنید که برای اولین بار یک خرگوش، یک قاصدک یا یک رنگینکمان را میبیند. چهرهاش از شادمانی میدرخشد! این واکنش طبیعی ما انسانهاست؛ یافتن شگفتی و شادی در هر چیز. به همین دلیل است که کودکان عاشق کتابهایی درباره جادو هستند و با تخیلات خود دنیای شوالیهها، شاهزادهها، اژدهاها و جادوگران را میسازند. اما با گذشت زمان، یاد میگیریم که به جادو باور نداشته باشیم.
شاهد دوم: تصور کنید به مکانی جدید سفر کردهاید. منظرههای تازه، ساختمانهای باشکوه، هنر و خلاقیت مردمان آن منطقه، همگی حس شگفتی و تحسین را در شما برمیانگیزند. حتی در بزرگسالی نیز میتوانیم در شرایط مختلف این احساس را تجربه کنیم.
اما چرا این حس شگفتی را هر روز تجربه نمیکنیم؟
زیرا دیدن چیزها به صورت عادی و معمولی برای ذهن امنتر است. این نوعی کنترل است: “من قبلاً این چیزها را میدانم؛ دیگر برایم ناشناخته نیستند.”
به این ترتیب، کنجکاوی خود را خاموش میکنیم و توانایی دیدن واقعی یا شناختن افراد جدید را از دست میدهیم.
دستهبندی چیزها به عنوان امور شناختهشده و تبدیلشان به امری عادی، برای ما راحتتر و بیدردسرتر است. این ویژگی ذهن، طبیعی و حتی مفید است. مگر اینکه بخواهید دوباره جادو و شگفتی را در زندگی خود پیدا کنید.
چگونه میتوانیم این گرایش را تغییر دهیم؟
اگر بخواهید از این عادت که همه چیز را معمولی و کسلکننده میبینید دست بردارید، باید چگونه عمل کنید؟
با دیدن دنیا با چشمانی تازه و ذهنی باز شروع کنید؛ انگار برای اولین بار است که با آن روبهرو میشوید. حتی به افرادی که در خیابان میبینید، با نگاهی تازه نگاه کنید و تصور کنید که آنها چگونه افرادی هستند.
وقتی در خانه راه میروید، به اشیای اطراف نگاه کنید، انگار هرگز با چنین چیزهایی روبهرو نشدهاید.
وقتی بیرون میروید، تصور کنید اولین بار است که درخت، ابر یا یک خودرو را میبینید. چقدر این چیزها میتوانند جادویی باشند!
وقتی تماس تصویری برقرار میکنید، به کسی پیام میدهید یا یک ویدئوی آنلاین میبینید، تصور کنید که پدربزرگ و مادربزرگ شما درباره چنین تکنولوژیای چه فکری میکردند.
وقتی در آسمان پرواز میکنید، یا با وسیلهای سریعتر از سریعترین حیوان سفر میکنید، یا حتی وقتی هزاران کار در لیست کارهایتان دارید، آیا میتوانید معجزه تمام اینها را ببینید؟
چگونه تمرین کنیم که شیفته زندگی شویم؟
اولین قدم این است که متوجه شوید چقدر به عادی دیدن همه چیز عادت کردهاید. به این فکر کنید که چقدر چیزها برای شما غیرخاص و معمولی شدهاند و این نگاه چه تأثیری روی زندگی روزمره شما گذاشته است.
سپس، یادآوریهایی برای خودتان ایجاد کنید. مثلاً یادداشتی روی آینه بچسبانید که روی آن نوشته باشد: “تو یک جادوگر هستی!” و هر روز تمرین کنید که با چشمانی شگفتزده به اطرافتان نگاه کنید. سعی کنید هر چیز را طوری تجربه کنید که انگار بار اول است. غذایتان را بچشید، انگار هرگز طعمی مانند آن را نچشیدهاید.
و بعد ببینید چه اتفاقی میافتد. آیا میتوانید دوباره عاشق زندگی شوید؟ آیا میتوانید حس جادو و شگفتی را باز یابید؟
آن حس شگفتی همینجا در اطراف شما وجود دارد، منتظر است تا شما آن را ببینید.
نویسنده: لئو بابوتا
منبع: Zen Habits