هوای بی تو…؛ شعری از آیدا خاقانی
سخت است،
نفس کشیدن
در هوای تو
وقتی ذرات نبودنت
آلوده می کند،
ریه های زندگیم را
من و این سرفه های
مکرر تنهایی
در گوشه کنار شهر
من و این سردردهای
بی بهانه ی دل
در ازدحام لحظه های شب
می شود،
کمی کمترتردد کنی
در سطح خاطراتم؟
می دانم فرقی نمی کند
در اصل نبودنت…
اما کمی هوا،
نفس می کشد
از آه های مکرر من…
آیدا خاقانی