لاله داغدیده، شعری از رهی معیری

لاله داغدیده را مانم
کشت آفت رسیده را مانم

دست تقدیر از تو دورم کرد
گل از شاخ چیده را مانم

نتوان بر گرفتنم از خاک
اشک از رخ چکیده را مانم

پیش خوبانم اعتباری نیست
جنس ارزان خریده را مانم

برق آفت در انتظار من است
سبزه نو دمیده را مانم

تو غزال رمیده را مانی
من کمان خمیده را مانم

به من افتادگی صفا بخشید
سایه آرمیده را مانم

در نهادم سیاهکاری نیست
پرتو افشان سپیده را مانم

گفتمش ای پری که رامانی؟
گفت: بخت رمیده را مانم

دلم از داغ او گداخت رهی
لاله داغدیده را مانم

رهی معیری

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.