شعر سپید «بیداری» سرودۀ آرزو نوری
شب به خیر می گوییم و بیدار می مانیم
در بستر مشترکی
که مربوط به هیچ کداممان نیست
ساعت روی دیوار
سکوت را نمی شناسد
چنان که دستهای تو
تن مرا
مشتاقانه به دستبندی فکر می کنی
که زیر پیراهن ها قایم کرده ای
مایوسانه
به دختری فکر می کنم
که دستهایت را
به او می سپاری
آرزو نوری