خز دزد؛ شعری از آنا اشویر

خمپاره ای
درِ مغازه ی خز فروشی را
از هم می درد.

مردی می خزد تو
یک بغل خز می قاپد
بغل می‌زند و به دو، تا جلو در
خز ها را خِرکش می‌کند.

جلو در
خمپاره‌ای دیگر
مرد را از هم می‌درد.

آنا اشویر
مترجم: محمدرضا فرزاد
منبع: کتاب نبودنت
ناشر: چشمه

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.