آخرین جمعۀ پاییزی شعری از حاتمه ابراهیم زاده

در آخرین جمعه ی پاییزی مان
برایت خواهم نوشت
تا همیشه به خاطر داشته باشی
پاییز هم که تمام شود
دوست داشتنِ من تمام نخواهد شد
زمستان که بیاید
با یک فنجان چای، پشتِ پنجره
به انتظارت خواهم نشست
چراکه حتم دارم
روزی خواهی آمد
من برای تو
انتظار که هیچ
جان هم خواهم داد.

حاتمه ابراهیم زاده

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.