لالایی کودکانه لری در لرستان

لالایی ها نواهای عاشقانه ای هستند که با کند و کاو در مضامین آنها می توان نگرش هر قوم را نسبت به فرزند و جنسیت او دریافت هر چند برخی لالایی ها علاوه بر انعکاس حالات درونی مادران، به شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خانواده ها نیز پرداخته اند، اما اصیل ترین لالایی ها از مضامینی حکایت می کنند که طی آن مادر، بی اعتنا به همه ی غم های عالم، می کوشد تا شادی را برای فرزند به ارمغان آورد. در این لالایی ها، شکایتی هم اگر هست از رنجی است که طی آن به کودک از هم سالان خود رسیده است.

هر چند لالایی در فرهنگ های مختلف به گونه های متفاوتی اجرا می شود،‌ اما عشق به فرزند وجه مشترک تمامی آنهاست، مادر لر هم، صداقت، لطافت، استحکام ادبی و بار عاطفی عمیقی را در هم آمیخته و حرف دلش را به صورت لالایی با فرزندش در میان می گذارد. لالایی ها را از چند منظر می توان تقسیم بندی کرد: ساختار، محتوا و …

لالایی های لرستان را از نقطه نظر توجه به جنسیت فرزند به دو دسته می توان تقسیم نمود: دسته ی اول لالایی هایی هستند که بی توجه به جنسیت فرزند بیان می شوند (لالایی های عمومی) و دسته ی دوم نیز لالایی هایی هستند که به طور اختصاصی برای دختر و یا پسر خوانده می شوند.

الف) نمونه هایی از لالایی های عمومی:

نمونه اول:
لاوه لاوه یک لاوم بر بارو
انو طفل تر سنگ متاوانو

برگردان:
برای فرزند نورسیده ام می خوانم تا به ثمر برسد
گریه ی طفل نورسیده، سنگ را هم آب می کند

در این بیت که از زبان مادران فیروز آبادی (فیروز آباد اشتر) شنیده شده است، مادر خود را به باغبانی تشبیه کرده که نهال نورسیده اش رابه امید ثمر دادن (به بار نشستن) تیمارداری می کند.

نمونه ی دوم:
لالایی لالای لالای فیروزه
بازی کو امروز، دنیا دوروزه

برگردان: بخواب ای فیروزه ی من
امروز تو فرزندم بازی کن که دنیا دو روز است

در این لالایی سپید دشتی (از بخش پاپی)، فرزند به فیروزه ـ‌که هم زیباست و هم گرانبها ـ تشبیه شده است، مادر در این نوا،‌ به فرزند خود می گوید که امروز دنیا از آن اوست، پس در آن بازی ـ شادمانی ـ کن.

نمونه ی سوم:
لالا لالا لا لا لا لا لا ئیه
سی روله کم کنم نون و خائی نه

برگردان: بخواب! بخواب! بخواب، بخواب فرزند دلبندم
برای فرزندم نان و خاگینه ای می پزم

این لالایی زیبا نیز که از زبان مادران قلعه ی خانجانی بخش پاپی لرستان شنیده شده است، به سهم زندگی کودک از زندگی ساده ی روستایی مبتنی بر دام و طیور اشاره دارد. مادر در این لالایی چنان از نیمروی ساده سخن می گوید که گویی خوشمزه ترین غذاها را برای کودکش فراهم می آورد.

نمونه ی چهارم:
روله، کراست چیته، ‌چیت ِ کودری
پر قیت پیله، سکه نادری

برگردان:
فرزندم! جنس پیراهنت از چیت است،‌ چیتی که از آن چادر می دوزند.
به سر تا پای تو سکه ی نادری آویزان است.

در این لالایی که از زبان زنان چغلوندی لرستان شنیده شده است، مادر از زیبایی پوشش فرزندش می گوید و از طریق وصف این زیبایی ها مقام صاحب این لباسها را نکو می دارد. باید دانست که تا چندی پیش زنان لر، سکه ای رایج را به عنوان وسیله ای زینتی به جلیقه و پیراهن خود می دوختند. این سکه ها وسیله ی مناسبی برای تزئین کودکان نیز به شمار می رفت. هم چنین در آن روزگار پارچه ی چیت گلدار بین زنان لرستانی بسیار خواستار داشت و اینان از آن نوع پارچه پیراهن و چادر می دوختند.

نمونه ی پنجم:
روله: دس بردم گرتم، مچ پات گرتم
گو ایمامی بی طوافت کردم

برگردان:
فرزندم! دست خود را دراز کردم و مچ پایت را گرفتم
گویی امامی بودی که تو را طواف کردم

در این لالایی لکی نیز که از ادبیات و فرهنگ عامیانه ی مردم چغلوندی گرفته شده، به اعتقادات پاک زنان لُر نسبت به ائمه اطهار (علیها السلام) اشاره شده است. این بیت که از ادبیات غنی عامیانه ی لک زبانها گرفته شده، گاه به عنوان ابیات چل سرو، ـ نوعی فال با خواندن شعر ـ در ایام شادی هم خوانده می شود.

نمونه ی ششم:
شکر خدا،‌ شکر علی
چِشَ حسید پوقه ی بلی

برگردان:
خدا را شکر می کنم و (به خاطر تولد تو ای فرزند!) شکرگزار علی (ع) هستم.
فرزندم چشم حسود بترکد. همچنان که بلوط بر آتش می ترکد.

این لالایی لکی نیز بیانگر اعتقادات مادر (شیعه ی پیرو حضرت علی (ع)) و همچنین توصیف کننده ی جغرافیای زیست او ست. جغرافیایی که کوه و جنگل بلوط، نماد آن است .

نمونه ی هفتم:
مال و مال داریم هر یسه
و تالی می قی بسه

برگردان:
تمام زندگی و مایملک من همین فرزندم است
که کمر خود را به تار مویی بسته است.

در این لالایی لکی نیز مادر زندگی خود را وابسته به فرزندی می داندکه هنوز آن قدر ظریف است که کمرش به تار مویی بسته است. (ترد و شکننده است. )

نمونه ی هشتم:
لالا لالا لالا لائینه
کوکو هان سر خائی نه

برگردان: لالای لالای لای من
کبک ها در لانه، سر تخم هایشان خوابیده اند.

در این لالایی بختیاری که از زبان زنان حاشیه ی شرقی رود “‌سزار” لرستان شنیده شده است،‌مادر با اشاره به روزهای درازی که کبک باید برای گرم نگاه داشتن تخم های خود، در لانه به تنهایی بگذراند ، نوید پایان رنج بارداری و روزهای رشد نوزاد داده می شود. ضمن آن که مادر برای خواباندن فرزند خود، از پرنده ای سخن می گوید که نمادی از وفاداری به جوجه بوده و صدایش هم برای بچه ها آرامش بخش است.

نمونه ی نهم:
لالا لالا لالا لالات و نازه
بالش زیر سرت مخمل تازه
لالا لالائی ت کنم تا مادر ایه
گوساله گو کویی و شیر بیایه
گواره ات بَوَم و شاخ بیدی
لالا لالات کنم و یه امیدی
سماور جوش زنه اَشیر میشو
دلم پر می زنه سی قوم و خویشو

برگردان:
لالای لالای لالای لای خوابیدنت چه آرام است
متکای زیر سرت از مخمل تازه است (نرم است)
آنقدر برایت لالایی می خوانم تا ماه از پشت کوه در آید
و گاو کوهی برای گوساله اش پر شیر شود
گهواره ات را بر شاخ درخت بیدی آویزان می کنم
و آن گاه به امید آن که بزرگ شوی (و دستم را بگیری برایت لالایی می خوانم)
سماور که پر از شیر گوسفندان است ، دارد می جوشد.
و دل من هم چون دل این سماور برای دیدن اقوام و خویشاوندانم پر می زند (می جوشد)

در این لالایی بروجردی که احتمالاً از مناطق مرکزی ایران به بروجرد راه یافته، مادر ضمنِ تصویر سازی برای فرزندش از مظاهر طبیعت، دلتنگی خود را نیز از دوری اقوام بیان می کند.

نمونه ی دهم:
لالا لالات کنم خویت نمایی
بلنگت می کنم ویرت نمایی
لوه لوه کم سیتن دلم
روز و بالینم شو و بغلم
چیمم چیمه را مال بوه ته
گوشم دا و دنگ لوه لوه ته

برگردان:
لالایی برایت می خوانم، اما خوابت نمی آید.
وقتی هم که بزرگ شدی، این لالایی را به یاد نمی آوری.
لالای فرزندم ای عزیز دلم
ای فرزندی که روز روی دوشم هستی و شب در بغلم آرام می گیری
چشم به راه خانه ی پدرت هستم
و گوشم منتظر شنیدن صدای لالایی ات.

در این لالایی لری ـلکی نیز مادر از روزها و شب هایی یاد می کند که نوزادش با او بوده ولی از تنهایی و بی اعتنایی فرزندـ‌ پس از بارور شدن ـ می هراسد

ب) لالایی های اختصاصی

نمونه ی اول:
دام دخترم،‌ گیس ماسو هفت رنگ
سگ ون و بیرن ون سرش می کنن جنگ
سگ ون و بیرن ون بیان بوهورن اَش
مه دخترمه نمیه ام و فراش

برگردان:
مادر من همین دختر است،‌ با موهای هفت رنگ خود (هفت رنگ، کنایه از رنگارنگی و زیبایی موهای اوست)
بین ایل های سگوند و بیرانوند بر سر دختر من جنگ است
سگوند و بیرانوند آششان را بخورند
من دخترم را به فراش نمی دهم.

این لالایی که نشانه ی برتری عشق مادرانه بر باورهای غلط است،‌ در جامعه ای سروده شده که حتی با داشتن چند فرزند دختر هم، اجاق خانه را خاموش می دانند. مادر در لالایی خود به دو ایل مهم لرستان، یعنی بیران وند و سگوند اشاره کرده و می گوید، دختر من از هر دو ایل خواهان دارد. اما آنها خیال باطل می پرورانند. چرا که من دخترم را به مشعلدار و مقرب پادشاه هم نمی دهم.

نمونه ی دوم:
برا برا براکم
مال ار رانت جیاکم
ژن ار رانت نکاکم
مال ار رانت کراکم

برگردان:
برادرم برادرم برادر کوچولویم
خانه ای برایت جدا می کنم
برایت همسری انتخاب کرده و به عقدت در می آورم
خانه ای برایت کرایه می کنم

این لالایی نیز که از زبان دختران گراوندِ کوهدشت شنیده شده است، معمولاً‌ توسط دختران برای برادرهای کوچولو هم خوانده می شود.

نمونه ی سوم:
دایا کل کور دنونی
کر کچکه نیا سه زونی
ای خدا کرشه نسونی

برگردان:
پیرزن کور بی دندان
پسر کوچولویش را بر سر زانو نهاده است
خدایا پسرش را از او نگیری

مادر در این لالایی با ناتوان نشان دادن خود، در مقابل عظمت خداوند سر تعظیم فرود آورده و راه تواضع را در مقابل پروردگار هستی بخش در پیش گرفته تا خداوند به او رحم کرده و کودکش را برایش نگاه دارد.

نمونه ی چهارم:
شکرش کردم شکرونه
کری دیه وم شاگردونه

برگردان:
به شکرانه، شکر خدا را به جا آوردم
که او این پسر را به من به عنوان هدیه داد.

در این بیت مادر نوزاد پسر خود را هدیه ای از جانب خداوند می داند، هدیه ای که در مقابل شکرگزاری خداوند به او اعطا شده است.

نمونه ی پنجم:
گل باره سه درو بو
کرُم رته سر بو

برگردان:
خانه مان گل باران شده است
زیرا پسرم بر روی پشت بام رفته است

در این بیت، مادران معمولاً به جای واژه کُرم (پسرم) نام کودک خود را بر زبان می آورند. این بیت معمولاً برای کودکان نوپایی خوانده می شود که تازه توانسته اند روی پای خود بایستند و به همین دلیل مادر شادمانی اش را از بالندگی پسرش با خواندن این اشعار نشان می دهد. (زیبایی سرودن این شعر، خصوصاً‌ در روزگارانی که بیماری بسیاری از نوزادان را به کام مرگ می کشیده ، بیشتر بر جان می نشیند.)

نمونه ی ششم:
کُریا کرم ه زنه
تیر کمونشه اسنه
کُریا ریت حونتو
محسن (احسان، احمد …) آقا نمی یا واتو

برگردان:
پسر ها، پسرم را زده اند
تیر کمانش را از او ستانده اند.
پسرها بروید به خانه هایتان
زیرا پسر من نمی آید با شما بازی کند.

در این بیت نیز خشم مادرانه از کتک خوردن فرزند، به زیبایی و با لطافت بیان شده است و مادر پسرهای هم سال کودک نورسته اش را تنها به بازی نکردن پسرش با آنها تهدید می کند.

نمونه ی هفتم:
دِ در دراما شاطرم
غمیانه برد دِ خاطرم

برگردان:
پسرم که نان آور خانه خواهد شد، از در درآمد.
و با آمدنش غمها را از خاطرم زدود.

این بیت معمولاً به هنگام خواب و به عنوان لالایی خوانده نمی شود. بلکه نوایی مادرانه است که به شوقِ آمدن کودک از بازی و سلامتی او خوانده می شود و مقدمه ای است برای ابراز محبتی به کودک.

نمونه ی هشتم:
دخترم شا دخترم ماهی وریشه
صد تمنو یه قاطری تالی دمیشه

برگردان:
دخترم شاه دختران است و گویی مهتاب به چهره دارد.
قیمت یک تار موی او، یک اسکناس صد تومانی و یک مادیان است.

در گذشته صد علامت تمول مالی اشخاص بود و معمولاً‌ سرمایه داران با داشتن صد تومان،‌ خود را در قله موفقیت مالی حس می کردند. در اینجا هم مادر ضمن تشبیه چهره ی دخترش به مهتاب، قیمت یک تار موی او را با این میزان دارندگی مقایسه می کند.

نمونه ی نهم:
لوه لوه کم وتونه موشم
دنو طلایی کاکل اوریشم
لوه لوه کم لوه بر باری
وژم پابویی کرم ژن باری
لوه لوه کم لوه هرسینی
خال چی نیم لیره ای چال تینی

لوه لوه کم ای دل و ای گیون
ما جاتع بوژم ای سر دیوه خون
روله دمکت بوار، ‌بون و دمکم
تا گر ساکت بو دل پر خنه کم
دم قن دنو قن، لوی باره وه
یک ژاره کردی ای نازاره وه

برگردان:
لالای فرزندم لالای با تو سخن می گویم
با تو که دندانت طلایی و کاکلت ابریشمین است
لالایی برایت می کنم تا وقتی که بهره دهی
و بزرگ شوی و خودم بروم خواستگاری و برایت زن بگیرم.
لالایی می کنم برایت، لالایی هرسینی (در قاموس مردم لک زبان، مردم هرسین کرمانشاهان خوب روی و زیبایند و خود منطقه هرسین را نیز مکانی خوش آب و هوا می دانند.)
خالی به اندازه نیم لیره در گودی گلوی توست
برایت از دل و جان لالایی می گویم
می خواهم رختخوابت را بالای دیوان خانه بیندازم
عزیزم لبهایت را بگذار به روی لبهای مادرت
تا دل پر تمنایم آرام شود.
عزیزم دهانت قند و دندانت قند، ای که غم از لبهای شکوه آمیزت می بارد
چه کسی تو را ای فرزند دلبندم اذیت کرده است؟

لوه لوه نیز نوایی است شبیه لالایی. مادر به هنگام خواباندن کودک با چرخاندن زبان در دهان ، موسیقی زیبایی می سازد که طفل با شنیدن آن، خستگی کوچ و ظلمت شب، زوزه خوف انگیز گرگ و نا امنی فضای بی حصار سیاه چادر را از یاد می برد.

نمونه ی دهم:
دختر خانم تو باشی در حموم نقاشی
آنجا که سر تراشی آب گلاب بپاشی

دختر به لو حوضه سر تا پاش همه سوزه
دختر به لو پله سر تا پاش همه گُلّه

دختری دارم حمزه به نازه و به غمزه
زیر زانواش می لرزه به همه عالم می ارزه

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.