به محبوبم در آغاز سال؛ شعری از نزار قبانی
«به محبوبم؛ در آغاز سال»
دوست داشتنت را از سالی به سال دیگر منتقل میکنم
همانند دانشآموزی که تکالیف مدرسهاش را به دفتر جدیدش انتقال میدهد!
صدایت را! شمیمت! نامههایت! شماره تلفنت و صندوق پستیات را! [همه و همه را به سال جدید] منتقل میکنم-
-در کمد سال جدید آویزانشان میکنم
و جواز اقامت دائمی در قلبم را برایت صادر میکنم!
من دوستت دارم!
و [یقین بدان] تو را بر روی برگه ۳۱دسامبر، تنها، رها نمیکنم!
تو را میان بازوانم حمل میکنم و بین چهار فصل سال میگردانمت!
در زمستان، کلاهی قرمز بر سرت خواهم گذاشت تا سردت نشود!
در پاییز تنها بارانیای را که دارم به تو خواهم داد که [از باد] در امان باشی!
در بهار رهایت میکنم تا [آرام روی چمنهای تازه] به خواب [ناز] فرو روی!
و در تابستان تور کوچکی برایت خواهم خرید تا صدفها و مرغان دریایی و ماهیان گمنام را صید کنی!
………………
متن اصلی شعر نزار قبانی
«إلی حبیبتی فی رأس السنه»
أنقل حبی لک من عامٍ إلى عام
کما ینقل التلمیذ فروضه المدرسیه إلى دفترٍ جدید
أنقل صوتک و رائحتک و رسائلک
ورقم هاتفک و صندوق بریدک
وأعلقها فی خزانه العام الجدید
وأمنحک تذکره إقامه دائمه فی قلبی..
إننی أحبک
ولن أترکک وحدک على ورقه ۳۱ دیسمبر أبداً
سأحملک على ذراعی
وأتنقل بک بین الفصول الأربعه
ففی الشتاء، سأضع على رأسک قبعه صوف حمراء
کی لا تبردی
وفی الخریف، سأعطیک معطف المطر الوحید
الذی أمتلکه
کی لا تتبللی
وفی الربیع
سأترکک تنامین على الحشائش الطازجه
وتتناولین طعام الإفطار
مع الجنادب والعصافیر
وفی الصیف
سأشتری لک شبکه صیدٍ صغیره
لتصطادی المحار
وطیور البحر
والأسماک المجهوله العناوین
[…] به محبوبم در آغاز سال؛ شعری از نزار قبانی […]