چگونه شاعر شویم؟
آیا شاعران شاعر متولد شده و یا به مرور زمان چون نهادی رشد کرده و شاعری معروف و پر آوازه شدهاند؟ آیا شعر گفتن امری غیر ارادی است؟ یا برای دستیابی به آن به تمرین و تداوم در شعر گویی نیاز است؟ آیا ما نیز میتوانیم شاعر شویم؟ اینگونه سوالات و سوالاتی از این دست حتما برای یکبار هم که شده به ذهن تک تک ما خطور کرده و در صدد پاسخگویی به آن برآمدهایم.
شاعری هنر و موهبتی است الهی و چون پنجرهای است برای به تماشا نشستن حقیقت هستی، آنها که معنای هستی را دریافتهاند به دنبال کشف حقیقت بوده و در تلاشند روح خود را وسعت داده و درکشف دنیای اطراف خود چون پروانهای سرگردان به بوییدن گلهای اطراف بپردازند. شعر میشود حاصل عاطفه، احساس و تخیل عمیقِ شاعریشان که امری است ذاتی و نشات گرفته از احساسات پاک شاعر و در طول زمان همه تلاشش بر آن بوده که روحش را از آلودگیها و پلیدیها زدوده و صیقل دهد.
آنها که شاعر شدند تلالو انوار خورشیدِ جهانتاب را به چشم دل، دیده و درک کردهاند. اما در حقیقت در این مسیر بودند شاعرانی که اصل وجودیشان نااصل بوده و دست به تقلید زده و شعرها سرودهاند و سعی بر آن داشته که این گوهر نااهل را به دیواره جواهر خانههای شاعری آویخته اما گوهر گرانبها و اصیل شاعران زمانه مهر باطلی زده بر نااصلی آثارشان و همین امر موجب شده که این آثار در مقابل گوهرهای زیبا و نایاب به چشم نیایند و در حافظه تاریخی ما ثبت و ضبط نگردند و در این میان تفکر راه تمیزی بوده بر شناخت اصل از بدل. برای شاعری پرآوازه شدن مانند هر عمل دیگری نیاز به رعایت اصول و دستورالعملهایی است تا در این راه به حد اعلای موفقیت دست یابید:
۱- برای شاعر شدن ابتدا باید تمام تلاش خود را به کار برده و شعر گفت
برای شعر گفتن باید محیطی مملو از آرامش و فکر عاری از مسائل روزمره ایجادکرد. کاغذ و قلمی برداشته و به محیطی سرشار از آرامش مانند یک اتاق خالی که در آن احساس راحتی کرده رفته در بهترین جای اتاق جاگیر شده و قلم را روی کاغذ گذاشته و صبر کرد تا شعر خودش به ذهن آید. شعری که به ذهن میرسد زاییده افکارتان است هر چه مثبتتر و پر امیدتر فکر کنید شعرتان نیز تلالویی است از امید و آرامش؛ و حس به زندگی به مخاطبتان میبخشد. ضمن این که با خود خلوت کرده و به کلمات اجازه میدهید تا به روی کاغذ آورده شوند باید اصول نگارشی و قواعد دستوری شعر گویی و غزل سرایی را آموخته باشید تا بتوانید به کلماتی که به روی کاغذ میآورید وزن داده و واژهها را موزون کنید تا شعری دلخواه و زیبا خلق کنید.
۲- هدف خود را مشخص کنید
شعر مینویسید برای چه؟ برای آزاد شدن ذهنتان؟ در اعتراض به عملی ناهنجار یا اشکال فرهنگی خاصی؟ در وصف زیبایی شخصی یا رفتاری از او؟ در کشف محیط اطراف؟هدفتان باید مشخص باشد تا به بیراهه نروید. هوشنگ ابتهاج در این باره مینویسد: برای من حرف زدن و درد دل کردن خودم مطرح بود، یعنی هیچ گاه شعری نگفتم که مثلاً بگویم من شاعرم بلکه شعر برایم ابزاری بوده در بیان حرف و درد دلم.
۳- تلاش در شعر گویی خلق استعارههای نو و معادلهای زیبای هنری باشد
استعاره، تشبیهات و قیاسهای تکراری و قدیمی را دور ریخته و تلاش ما در ایجاد و خلق استعارههای زیبا و نو باشد؛ آنچنان که خلق از شنیدنش متحیر گشته و شگفت زده شوند. خوانندهای که با صور خیال آشنا باشد در حقیقت با دنیای شعر و شاعری عجین بوده و دلش کاری میخواهد که او را متحیر کند. البته ذهنش را به چالش نکشاند پس باید در نوشتن اشعار طوری عمل کرد که شعرها معانی عمیقی را در بر گیرند.
۴- تصویرهای بدیع خلق کنید
در اینجا یعنی در شعر وقتی از تصویر سخن به میان میآوریم منظورمان چیزی است جدا از آنچه که با چشم میبینیم و درک میکنیم .شاعران از انواع تصویرهای بدیع برای جان بخشیدن به شعر استفاده میکنند در واقع با آفریدن تصویر ذهنی آن چیز در ذهن مخاطب، به ایجاد یک تجربه احساسی کمک میکند. شعرهایی که از تصویر استفاده میکنند بیشتر و بهتر در ذهن جان وجای می گیرند. سهراب به طرز هنرمندانه انعکاس تصویر یک زن را در آب بیان کرده که در ذهنها ثبت میشود:
زن زیبایی آمد لب رود
آب را گل نکنیم
روی زیبا دوبرابر شده است
در خلق تصویرسازیهای بدیع از آرایههای ادبی چون: استعاره، تشخیص، مجاز، نماد و تداعی استفاده کرده و به بسط و تشریح اندیشهها و موارد ذهنی و ملموس بپردازید. در ایجاد و خلق آن از کلمات ذهنی و عینی استفاده کنید مثلا برای تصویرسازی از کلمات ذهنی استفاده کنید به جای اینکه بگویید خوشحال شد، بگویید لبش به خنده واشد و یا بگویید برق شادی در چشمهایش درخشید.
۵- به کشف دنیای پیرامونتان دست بزنید
شاعر باید به خوبی ببیند و حس کند تا بتواند آن را به بهترین شیوه به مخاطب انتقال دهد چیزهایی مثل خوردن و خوابیدن و راه رفتن از جمله امور روزمره و همچنین از بدیهیات زندگی هر انسانی است. قدرت شاعر به این است که این اتفاقات را از دریچه دیگر ببیند از کنارشان ساده عبور نکرده و یک قدم فراتر از انسانهای عادی پا گذاشته و آن را از بُعد دیگری دیده و لمس کند تا بتواند از آن یک اثر هنری بسازد.
۶- چرک نویسها را پاک نویس کنید اما پاک نویسی و ویرایش مرحله نهایی نیست
بازبینی و پاک نویسی نوشتهها و چرک نویسها امری ضروری در خلق یک نوشته زیبا و گیرا است، بازنویسی میتواند اصلاح سطحی متن باشد مانند گرفتن غلطهای املایی و نگارشی و یا تعویض محتوا و یا حتی در برخی از موارد تغییر کل متن شعر. راز ماندگاری یک محتوای عمیق و زیبا که در طول زمان بر زیبایی و گیرایی آن نیز افزوده شود تعویض کلمات ویرایش قسمتی از محتوا است، جادوی نوشتن یک شعر زیبا در پیش نویس آن یعنی آنچه فیالبداهه به ذهن شاعر میرسد نیست بلکه در بازنگری و بازنویسی شعر در فرصتی دیگر است، در واقع کلمات وقتی برای اولین بار به روی کاغذ میآیند خاماند و به زمان نیاز دارند برای پخته شدن و باید با ذهنی باز به پرورش آنها پرداخت.
۷- مرحله نهایی گرفتن بازخورد است
داشتن دوستی از اهالی قلم همیشه منجر به رشد و پیشرفت در کارها و آثار میشود. پیشنویس اولیه را برای یک دوست شاعر و یا آشنا به امور ادبی فرستاده و بازخورد آن را جویا شوید. زیرا داشتن یک نفر دیگر از اهالی قلم و در واقع اندیشهای دیگر در کنار خود و استفاده از تجربیاتش، در بالا بردن سطح کیفی اثر شما کمک کننده است.
و در پایان تمرین و تمرین و تمرین در سرودن شعر وداشتن پشتکار و امید در این راه یکی از روشهای موثر در پرورش روحیه شاعری و سرودن اشعار زیباست. هرچه در این مسیر با تجربهتر و الگو پذیرتر باشید قطعاً قطعات و اشعار زیباتر و با کیفیتتری نسبت به آثار قبلی خود ارائه خواهید کرد.