معناشناسی سینمای ایران در سه دهه بعد از انقلاب

سینما دراصل واژه‌ای یونانی به معنای حرکت است که به کمک یک سری تصاویر متحرک پیامی را به مخاطب خود منتقل می‌کند. این مهمترین وجه ازهنرسینماست که بعضا این روزها در زیرسایه جلوه های ویژه آنچنانی و ستاره‌سالاری پنهان شده است. درسال های آغازین این هنر، دیدن تصاویربه روی پرده آنقدرجذاب بود که بینندگان توجه خاصی به بازیگران این صحنه ها نداشته باشند، اما با گذشت زمان تحولی عظیم درسینما به وجود آمد. سینماگران برای انتقال بهترپیام های خود به ذهن ببیننده از دومقوله داستان گویی و تصویراستفاده کردند و این قضیه منجربه ظهور پدیده ای به نام “ستاره سازی “شد. از این وجه تهیه کنندگان برای اینکه بتوانند سود بیشتری به جیب بزنند از زنان و مردان خوش چهره استفاده کردند و این امر تا به امروز که صد سالگی سینما را پشت سر گذاشته ایم، ادامه داشته است.

سینمای ایران درسه دهه بعد ازانقلاب فراز و نشیب های زیادی را پشت سرگذاشت. با توجه به اینکه سینمای نوپای پس ازانقلاب دردهه شصت به کارگردانان وبازیگران جدید احتیاج داشت، می توان این دهه را زمان تمرین و شناخت نامید. این دهه کارگردانان جوانی را به سینمای ایران معرفی کرد، اما ستاره سازی هنوز موضوع جنجال برانگیزی بود. بعد ازجنگ و آغازدهه هفتاد، سینما نیزبه سمت موضوعات جدیدی حرکت کرد ،موضوعاتی که بعضا برای ترسیم برروی پرده به چهره های جوان‌تری احتیاج داشتند.همین امرباهمه محدودیت هایی که درسینمای آن زمان وجود داشت،چهره های جوانی را به عرصه هنرهفتم معرفی کرد که بعدها دراواسط و اواخردهه۶۰ به ستاره های سینمای ایران تبدیل شدند. از مهمترین این بازیگران می توان به ابوالفضل پورعرب- نیکی کریمی- هدیه تهرانی و فریبرزعرب نیا اشاره کرد. این رویه دراواخردهه هفتاد وبا آغاز دهه هشتاد شکل دیگری به خود گرفت. با تغییر فضا و رویکرد جامعه‌ای که خیل عظیم جمعیتش را جوانان تشکیل می دادند، سینما نیزدرسمت و سوی این رویه حرکت کرد و ستاره سازی درسینمای ایران وارد مقوله جدیدی شد.می توان عنوان کرد اگردهه شصت وهفتاد رویکرد جدید سینمای بعد از انقلاب درجهت ساخت فیلم هایی با مفاهیم انقلابی ومذهبی بود اما دهه هشتاد دهه جوانان جویای نام بود. دهه ای که فیلم های ساخته شده در آن زیاد درخاطره ها نمی مانند و این ستاره ها بودند که رویکرد سینما را تغییر دادند. از این رو می توان دهه هشتاد را دهه سینمای نوین درایران نامید،دهه تسلط ستاره های بازیگری برسینمای ایران. به واقع دراواسط دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد، سینمای ایران به سوی ستاره سازی رفت و کم کم چهره های جوان وجذاب توانستند جای پای خود را درمیان بازیگران میانسال بازکنند. دراین میان آزادی نسبی که درمورد مضمون فیلم نامه ها به وجود آمد،تاثیربه سزایی در این امرداشت. پرداختن به قصه‌های عاشقانه و دختر و پسری که دراوایل دهه هشتاد به شدت رواج یافته بود، ستاره های جوان و چشم آبی می‌خواست و همین امر دروازه ورود بازیگری برای بسیاری از چهره های محبوب این سال های سینمای ایران شد.

در آن دوران سینمای ایران به جایی رسیده بود که مردم برای دیدن ستاره های جوان پول می دادند، دراین میان نمی توان از نقش کلاس‌های بازیگری که ازاواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد شروع به کار کردند، به سادگی گذشت.این آموزشگاه‌های بازیگری، سکوی پرتابی شدند برای جوانانی که درهیاهوی سینما به دنبال شهرت بودند. نگاهی به کارنامه بازیگران محبوب فعلی سینمای ایران کافی است تا به این نتیجه برسیم که ظهور اینگونه آموزشگاه‌ها چقدر دربازی ستاره های فعلی تاثیرگذاربوده است. درپرتوهمین تحولات است که مشاهده کردیم در دهه هشتاد، بخت با ستاره های دهه هفتاد ناهمراه بود و آن چهره ها را به دست فراموشی سپرد. ابولفضل پورعرب مهمترین مهره بازیگری دهه هفتاد با آغازدهه هشتاد ازمحبوبیتش کاسته شد و با ورود چهره‌های جوانتربازیگری این محبوبیت تا جایی تنزل کرد که در این اواخر او را به ورطه بازی در فیلم‌های شبکه خانگی رساند. دراین میان خسرو شکیبایی فقید که با هامون محبوب نسل شصت وهفتاد شد، نوارموفقیتش را ادامه داد و به مدد بازی و صدای ماندگارش درسینما وتلویزیون جاودانه شد، به شکلی که هنوزهم سینمای حال حاضر ایران تحت الشعاع بازی او قراردارد.

منبع: روزنامه مردمسالاری

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.