مریم عمید و نخستین مجله اختصاصی زنان

در تاریخ ایران نام چند زن به عنوان پیشروهای عرصه روزنامه نگاری آمده است. یکی از آنها «مریم عمید» است که به مزین السلطنه هم شهرت دارد. او که در سمنان به دنیا آمده بود، دختر میر سیدرضی رئیس‌الاطباء پزشک قشون ناصرالدین شاه بود و برخلاف سنت بسیاری از خانواده‌های زمان قاجار، پدر مریم اجازه داد او تحصیل کند و در جریان اتفاقات اجتماعی و سیاسی آن زمان هم قرار بگیرد. مریم زبان فرانسه یاد گرفت و عکاسی.

مریم عمید در سال ۱۳۹۲ هجری شمسی با راه‌اندازی نخستین مجله اختصاصی زنان با نام «شکوفه» جزو فعالان اجتماعی آن زمان شد و نامش سر زبان‌ها افتاد. او که یکی از اعضای اصلی «انجمن همت خواتین» بود که برای احقاق حقوق زنان تلاش می‌کردند، در نشریه‌اش اهداف و تفکرات این انجمن را هم ترویج می‌کرد. مسائلی مثل استفاده از کالاهای داخلی و تشویق فراگیری هنرهای دستی توسط زنان. روی صفحه اول این نشریه نوشته شده بود: «صاحبه امتیاز و مدیر مسئوله مزین السلطنه صبیه مرحوم آقا میرزا سید رضی رئیس الاطبا، روزنامه‌ای است اخلاقی، ادبی، حفظ الصحه اطفال، خانه‌داری، بچه داری، مسلک مستقیمش تربیت دوشیزگان و تصفیه اخلاق زنان راجع به مدارس نسوان عجالتاً گاهی دو نمره طبع می‌شود.» نشریه شکوفه با زبان طنز و حتی چاپ کاریکاتور، دختران و زنان را به یادگیری علم تشویق و با خرافه، رمالی و فالگیری مبارزه می‌کرد. فعالیت مریم عمید فقط مطبوعاتی نبود. در واقع او پیش از این دو شعبه مدرسه نوین به نام «دخترانه دارالعلم و صنایع مزینیه» راه‌اندازی کرده بود و از این نظر هم پیشگام محسوب می‌شد. در مدرسه دارالعلم علوم مختلف مانند خواندن و نوشتن فارسی، عربی، فرانسه، تاریخ، جغرافیا و ریاضیات تدریس می‌شد و در دارالصنایع هنر و فنونی مثل خیاطی، قالی‌بافی، جوراب‌بافی و زردوزی.

مریم عمید برای ترویج و تشویق تحصیل در سطوح مختلف جامعه، در مقابل دو شاگرد که شهریه پرداخت می‌کردند یک شاگرد مجانی نام‌نویسی می‌کرد و با خانواده‌ها قرار می‌گذاشت که تا پایان دوره تحصیل حق بیرون آوردن بچه‌ها را از مدرسه ندارند. حالب اینجاست که برخلاف جو حاکم برخانواده‌های آن زمان، همسر مریم، قوام‌الحکماء که از روشنفکران آن زمان بود، مشوق کارهایش بود. البته این دومین ازدواج مریم بود و ازدواج اولش با عمادالسلطنه سالور به جدایی منجر شده بود. پس از فوت قوام‌الحکماء هم مریم عمید به کارهای فرهنگی و اجتماعی‌اش ادامه داد تا اینکه در سال ۱۳۳۷ قمری و وقتی به زادگاهش سمنان سفر می‌کرد، بر اثر سکته قلبی درگذشت.

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.