تا تلفن صدا کرد؛ شعری کودکانه از افسانه شعبان نژاد
تا تلفن صدا کرد
خنده کنان دویدم
صدای بابایم را
از توی آن شنیدم
شنیدم او لپم را
مثل همیشه بوسید
من این جا خنده کردم
بابا از آن جا خندید
وقتی که خنده می کرد
انگاری پشت در بود
صدای بابا اینجا
اما خودش سفر بود
«افسانه شعبان نژاد»