شعر کودکانه قطره کوچک سروده اسدالله شعبانی
یک قطره کوچک
در فکر دریا بود
آن قطره کوچک
تنهای تنها بود
یک روز با خورشید
کم کم به بالا رفت
آن قطره کوچک
تا آسمانها رفت
آن قطره باران شد
از ابرها بارید
آن قطره شبنم شد
بربرگ گل غلتید
از سینه کوهی
با چشمهها جوشید
گاهی گلی زیبا
آن قطره را نوشید
با رود جاری شد
تا دورتر ها رفت
آن قطره کوچک
آخر به دریا رفت