قورباغه در کلاس؛ داستان طنزی از منوچهر احترامی

قورباغه توی کلاس ورجه ورجه می‌کرد.
آقای افتخاری گفت: قاسم! این قورباغه را از کلاس بینداز بیرون.
قاسم گفت: آقا اجازه؟ ما از قورباغه می‌ترسیم.

آقای افتخاری گفت: ساسان! تو این قورباغه را بینداز بیرون.
ساسان گفت: آقا اجازه؟ ما هم می‌ترسیم.

آقای افتخاری گفت: بچه ها! کی از قورباغه نمی‌ترسد؟
من گفتم: آقا اجازه؟ ما نمی‌ترسیم.
آقای افتخاری گفت: کیف و کتابت را بردار از کلاس برو بیرون.
گمان می‌کنم که محمود مَرا لو داده باشد؛ و گرنه آقای افتخاری از کجا می‌دانست که من قورباغه را به کلاس آوردم؟!

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.