از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم شعری از حسین منزوی

حسین منزوی از جمله برجسته‌ترین شاعران و ادیبان معاصر به شمار می‌آید که در سرودن شعر نیمایی و شعر سپید تبحر بسیاری داشت. نخستین دفتر شعر حسین منزوی با نام حنجره زخمی تغزل در سال ۱۳۵۰ به چاپ رسید.

از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم

آوار ِ پریشانی ست، رو سوی چه بگریزم؟
هنگامه ی حیرانی ست، خود را به که بسپاریم؟

تشویش ِ هزار «آیا»، وسواس ِ هزار «امّا»
کوریم و نمی بینیم، ورنه همه بیماریم

دوران شکوه باغ، از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف، خشکیده و بی باریم

دردا که هدر دادیم، آن ذات ِ گرامی را
تیغیم و نمی بّریم، ابریم و نمی باریم

ما خویش ندانستیم، بیداری مان از خواب
گفتند که بیدارید، گفتیم که بیداریم!

من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امیّد ِ رهایی نیست، وقتی همه دیواریم

حسین منزوی

اشعار دیگری از حسین منزوی:
خورشید عاشق توست شعری از حسین منزوی

شب قدری که دمی پیش تو ماندم خوش بود؛ شعری از حسین منزوی

همواره عشق بی خبر از راه می رسد؛ شعری از حسین منزوی

5/5 - (1 امتیاز)
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.