فکر و ذکرم شده این کار شعری از کنستانتین کاوافی

کنستانتین کاوافی شاعر و روزنامه‌نگار یونانی است، وی مهم‌ترین اشعارش را در سال‌های پس از چهل سالگی سرود و شمار اشعار باقی‌مانده از او به ۱۵۴ شعر می‌رسد.

فکر و ذکرم شده این کار. ولی امروز
چه کند پیش می‌رود، ای داد!
از صبح، هوا بس که گرفته بود، دقمرگ شدم.
همه‌اش باران.
همه‌اش باد، باد، باد.
حرفم که نمی‌اید، چه کنم جز نگاه و نظربازی؟
درین گرته‌ی بیرنگ که حال پیش چشم دارم در قاب،
لبِ پاشوبه غنوده‌ست جوانی رعنا،
شاید خسته از کبوتر بازی‌ زیر آفتاب.
چه قدی، چه قامتی!
عجب ظهر قیامتی
نأشه‌اش کرده، مست خواب!
به تماشا می‌نشینم و ساعتهاست:
کَم‌کَمک که شعر می‌شود، تازه کشف می‌شود
چرا زیباست.

کنستانتین کاوافی
منبع: اکولالیا

اشعار دیگری از کنستانتین کاوافی:
در خانۀ جان جمعند شهوت‌ها شعری از کنستانتین کاوافی

دنبال پنجره می‌گردم شعری از کنستانتین کاوافی

گل‌های مصنوعی شعری از کنستانتین کاوافی

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.