مرور رده
فرهنگ
داستان دوشس و جواهرفروش نوشته آدلاین ویرجینیا وولف
الیوربیکن در بالای خانه ای مشرف به گرین پارک زندگی میکرد. او آپارتمانی داشت؛ صندلیها که پنهانشان کرده بودند، در زوایایی مناسب قرار داشتند. کاناپهها که روکی برودری دوزی شده داشتند، درگاه پنجرهها را پر کرده بودند. پنجرهها، سه پنجره ی…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
بقا؛ حسین پناهی
ده دقیقه سکوت به احترام دوستان و نیاکانم
غژ و غژ گهواره های کهنه و جرینگ جرینگ زنگوله ها
دوست خوب من
وقتی مادری بمیرد قسمتی از فرزندانش را با خود زیر گل خواهد برد
ما باید مادرانمان را دوست بداریم
وقتی اخم می کنند و بی دلیل وسایل خانه…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
نمایش؛ کامل ترین هنر
نمایش در زبان فارسی ترجمه ی تئاتر است و آن هنری است که از چند هنر دیگر ترکیب یافته است. در نمایش بازیگران خود را به جای قهرمانان و اشخاص داستان می گذارند و وقایعی را که برای قهرمانان اتفاق می افتد را با حرکات و اعمال و گفتار خود یک به یک در…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
غزل شماره ۱: الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
داستان کوتاه ایستگاه نوشته زهره تمیم داری
خیلی خوشحال شدم وقتی رسیدم ایستگاه و دسته گل رز صورتی را جلوی صورتش دیدم. عشق باید کلاسیک باشد. با آداب و رسوم کامل این را خودم چند بار به اش گفته بودم.
من دستکش تور داشتم و او یک کت و شلوار فاستونی با یک گل کوچک روی سنجاق کراوات.
قطار از…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
جشن زنانه سیزده بدر در گفتگو با رضا غیاث آبادی
چون از عبارت جالب «جشن زنانه» نام ببردید، ابتدا در باره این احتمال توضیح دهید.
شواهد مردمنگاری و منابع مکتوب در یکی- دو سده پیشین، جای تردید کمی در این باره میگذارد. ادوارد پولاک، پزشک اتریشی ناصرالدینشاه و معلم مدرسه دارالفنون در…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
چه کسی صدا زد «فخیم آرتیست»؟!
ده بگو دیگه فخیم آرتیست! گندشو درآوردی
به خاطر علاقه ام به سینما بچه های مدرسه به من لقب «فحیم آرتیست» داده بودن! فکر می کنم ۱۳۵۳ یا ۱۳۵۴ بود. اون موقع من سه چهار سال بود که وارد سینما شده بودم. دو تا فیلم کارگردانی کرده بودم و هفت هشت تا…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
داستان کوتاه بچه مردم نوشته جلال آل احمد
خوب من چه میتوانستم بکنم؟ شوهرم حاضر نبود مرا با بچه نگهدارد. بچه که مال خودش نبود. مال شوهر قبلیام بود، که طلاقم داده بود، و حاضر هم نشده بود بچه را بگیرد. اگر کس دیگری جای من بود چه میکرد؟ خوب منهم میبایست زندگی میکردم. اگر این شوهرم هم…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
پنج نابغه دیوانه
آیا دیوانگی ازویژگی های پنهان نابغه هاست؟ اگرچه نمی توانیم افرادی را که سال هاست مرده اند مورد معاینه روانی قراردهیم اما هنوز در میان مورخان، حالات روانی این افراد از طریق نامه های شخصی، کارها و نظرات اطرافیان این نوابغ بررسی می شود. ظاهرا…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
ونگوگ؛ نابغهای که به دیوانهها میمانست
بسیاری از هنرمندان دنیای معاصر ونسان ونگوگ را دیوانه میدانند و بسیاری او را یک نابغه بینهایت چذاب میدانند ولی هیچکس نمیتواند هنر او را انکار کند و از دیدن آثار او به وجد نیاید.
فردا دهم فروردین یا ۲۹ مارس سالروز تولد نابغهای در هنر…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
داستان پارک کیو از آدلاین ویرجینیا وولف
درمیان باغچهی بیضی شکل، شاید یکصد ساقهی باریک گل روییده بود که در نیمهراهشان به بالا، در برگهای قلب یا زبانشکل گسترده میشدند و در نوک، گلبرگهای سرخ، آبی یا زرد، با لکههای رنگی افراشته می شدند، و از روشنایی سرخ، آبی یا زرد دهانه،…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
بابانوروز و ننهسرما پرآوازهترین افسانهها؛ میرجلال الدین کزازی
نوروز یکی از جشنهای به جا مانده از ایران باستان است که هر سال همزمان با بهار و تازه شدن سال آن را جشن میگیرند. منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متنهای کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...