معرفی کتاب شعر «درخت وهم» سرودۀ فرشید خیرآبادی
کتاب شعر «درخت وهم» با ساختار شعر آزاد، به سبکی پرداخته که فرم، نرم و ساختار در آن شکسته شده و وام دار ساختار کهن حتی نیمایی نیست. از کومه ی شاملو نیز کوچ کرده و از پست مدرنیزم عبور کرده و به شعر آزاد رسیده است.
در این کتاب شعر، واژگان مفهوم واژه نامه ای خود را رها می کنند و معنای جدید می گیرند. دستور زبان می شکند و گاه در هم می پاشد. چند معنایی و بی معنایی حادث می شود و « حضور مخاطب هنر به عنوان رکن سوم اثر حلول می کند.»
دیباچه کتاب درخت وهم:
هنر؛ آری هنر سره، میکشد مرا سوی خویش و آنگاه میبرد مرا سوی وهمانگیزی معنا. آن هنری که آزاد است، گستاخ و پرمایه؛ مرا ابزار خویش میکند تا سخن گویم از ایشان.
هنری که بند نمیکند مرا؛ به بند نمیکشد معنا و ساختار و نمیشکند بال خیال و میگذارد بپرد رویا. بدینسان هنر آزاد شد و من شعر شدم و روییدم میان برگ و بیبرگی، میان باغ معما و شدم «درخت وهم». هله! وهم را.
***
دوستی مؤکد زنهار میزند مرا که بگو و من گفتم:
از این کتاب به بعد، پرداختِ سبک را میآغازم؛ پروراندن و سپس درشکستنِ فرم،نرم و ساختار. مینشینم زیر درخت تنوع و این تغییر در تحول را میچشم. برای من کمال، لولیدن در حاشیه امن هنرمندی نیست و این نباشد جز گندیدن در ماندآب.
پیوسته میکوشم از حاشیه رکود بیرون بپرم و بدوم سوی خیابانهای خیال. بروم سر کوچهی تکامل و بشمارم درختانی که نمیدانم نامشان چیست. چنین پردازشی سبک من خواهد بود.
ساختار شعرم (شعر همان هنر) رابر شعر آزاد استوار میکنم، نه وامدار ساختار کهن، نه حتی نیمایی. از کومهی شاملو نیز کوچ میکنم و میروم تا از پستمدرنیزم بگذرم و به شعر آزاد برسم.
در رفتنهای مدام، آرام آرام واژگان، مفهوم واژهنامهای خود را رها میکنند و معنای جدید میگیرند. دستور زبان میشکند و گاه درهممیپاشد. چند معنایی و بیمعنایی حادث میشود و حضور مخاطب هنر به عنوان رکن سوم اثر حلول میکند.آنسان که همهی هنر به اوج موسیقی میرسد، من نیز، به حوصلهی موسیقی نزدیک میشوم.
« هنر میرود و من پسِ او میدوم. »
***
این کتاب از سوی انتشارات فرشیدپرس به بازار نشر ارائه شده است و از طریق فروشگاه اینترنتی آمازون هم در دسترس می باشد.
شادی زهره وندی