گربه من نازنازیه؛ شعر کودکانه ای از منوچهر احترامی

گربه من ناز نازیه
همش به فکر بازیه

یه توپ داره قلش میده
می گیره و باز ولش میده

گربه لیلی باهوشه
اما زیاد بازیگوشه

یه توپ داره رنگ ووارنگ
میزنه به شیشه دنگ و دنگ

گربه من نازنازیه
همش به فکر بازیه

شبها همیشه وقت خواب
میره می خوابه تو رختخواب

گربه پوری شیطونه
هی میره بیرون از خونه

شبها کنار حوض میره
میشینه و ماهی میگیره

گربه من نازنازیه
همش به فکر بازیه

منظم و مرتبه
مثل خودم مودبه

گربه مصطفی بلاست
بهانه گیر و بد اداست

راه میره و غر می زنه
میخوره و نق می کنه

گربه من نازنازیه
همش به فکر بازیه

ساکت و آروم می شینه
فیلمهای کارتون می بینه

گربه مهدی تنبله
تنبل دست اوله

مشغول خواب و خور خوره
از جا تکون نمی خوره

گربه من نازنازیه
همش به فکر بازیه

آسه میاد، آسه می ره
جوجه ها رو نمی گیره

گربه مهری ناقلاست
دشمن مرغ و جوجه هاست

مرغه میگه قدقدقدا
وایسا عقب جلو نیا

گربه من نازنازیه
همش به فکر بازیه

به چیزی دست نمی زنه
نمیندازه نمیشکنه

گربه اکبر فضوله
به بازیگوشی مشغوله

هر چیزی که هر جا باشه
یا میریزه یا می پاشه

گربه من ناز نازیه
همش به فکر بازیه

اینهمه همبازی داره
دوستهای نازنازی داره

گربه هادی پرخوره
چاق و درشت و قلدره

پنجولاشو وا می کنه
با همه دعوا می کنه

گربه من نازنازیه
همش به فکر بازیه

اینهمه گربه قشنگ
ریز و درشت و رنگارنگ

گربه من قشنگ تره
از همشون زرنگ تره

نه شیطونه، نه قلدره
نه تنبله، نه پرخوره

از همشون خوبتره
میون گربه ها سَره

منوچهر احترامی

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.