آخرین نامه فروغ فرخزاد به برادرش فریدون فرخزاد

نمی دانی چقدر غصه دار هستم و قلبم چقد…ر گرفته ممکن هست تا آمدن شماها من خفه شده باشم، فایده اش چیست، فایده تمام این کارها چیست؟ تا حالا من خوشحال بودم. که اقلا تو از آنجا راضی هستی و کار میکنی و کارت این همه موفقیت پیدا کرده حالا تو برمیگردی و تمام نصایح من در تو اثری نداشته، حیف. اینجا تو باید میان کسانی زندگی کنی که تمام زندگی مرا خرد و نابود کردند. اینها هیچ هستند، هیچ هستند. آنهایی که امروز صد دفعه عکس تو را توی مجلاتشان چاپ می کنند و بزور بخورد آن بقیه میدهند و فردا هیچ کاری ندارند غیر از آنکه هرجا مینشینند از تو بد بگویند و هرجا می نویسند از تو بد بنویسند. من نمی دانم قدرت تحمل تو تا چه اندازه است، من میان اینها زندگی کرده ام میان اینها مرده ام تا توانسته ام خودم باشم ولی تو…
منم مثل تو عاشق گرد و خاک کوچه مان و بچه گداهای خیابان امیریه و کبوترها و سگ ها و گل های آفتابگردان هستم ولی تو برای که می خواهی اینها را تعریف کنی؟

فروغ فرخزاد و برادرش فریدون فرخزاد
فروغ فرخزاد و برادرش فریدون فرخزاد در شب عروسی فروغ

تو از سادگیت و از احساسات پاک و بچه گانه ات زندگی میکنی واین ها با مسخره کردن همین احساسات تو نان خواهند خورد. من به این عادت کرده ام و این دلقک ها را خوب میشناسم تو هم بیا تا آنها را بهتر بشناسی. منتظر آمدن تو و اینای عزیزم هستم. به هر جهت اولین کسی که در فامیل ما میمیرد من هستم و بعد از من نوبت تو است. من این را میدانم.

فروغ فرخزاد در کنار برادرش فریدون فرخزاد
فروغ فرخزاد در کنار برادرش فریدون فرخزاد
4.5/5 - (20 امتیاز)
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.