داستان کوتاه خواب نوشتهٔ ماندانا خاتمی
خوابم نمی برد. امشب از آن شبهاست که بی موقع بیدار شدهام و طول میکشد تا دوباره به کرختی خواب بروم.
فقط همین نیست؛ هوشیاری چنان توی سلولهایم رفته که هر کدام از سلولهایم که شل می شود تا بخوابد ناگهان آن دیگری فریاد میزند و میگوید:…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...