دوستی های خیابانی، دوستی هایی زودگذر و واهی

توجه به جنس مخالف و شناخت آن نیازی فطری و روانی است که حد و مرز آن را فرهنگ ها و فضای اجتماعی جامعه ترسیم می‌کند. در کشورهای اسلامی که قوانین مدنی و فرهنگ نهادینه شده در اذهان مردم بر پایه دستورات دین مبین اسلام است؛ از همان ابتدای سن بلوغ که اولین نگاه ها و گرایش‌ها به سوی جنس مخالف کشیده می‌شود، دستورالعمل هایی برای تعامل سالم و عفیف میان مردان و زنان نامحرم در خانواده و جامعه لحاظ شده است. دستور العمل هایی که زن را در حجاب و مرد را با نگاهی عاری از شهوت به حضور در جامعه فرا می‌خواند.

اما متأسفانه در فضای کنونی جامعه ما که فرهنگ‌های وارداتی در قالب تجدد و امروزی بودن، بسیاری از باید و نباید‌‌ها را زیرپا گذاشته است؛ شاهد ناهنجاری‌های شدید ارتباطی و تعاملات خارج از عرف زنان و مردان در کوچه و خیابان و حتی بسیاری از مراکز عمومی و تفریحی مانند پارک‌ها و سینماها هستیم.

نوعی از تعاملات که در نگاه برخی از کارشناسان زاییده ازدواج‌های دیرهنگام است! از نظر برخی تهاجم فرهنگی و ترویج بی‌بندو‌باری از طریق رسانه‌ای غربی و بنگاهای فرهنگی غرب است و برخی دیگر از دوگانگی رفتاری جوانان، داد سخن دارند. واقعیت این است که در تمام این نظریه‌پردازی‌ها نشانه‌هایی از مرگ؛ شاید بهتر است بگوییم؛ قتل تدریجی فرهنگ متعالی ایرانی – اسلامی که در مبحث تعاملات اجتماعی با واژه‌هایی مانند حیا، عفت، همیت، کرامت انسانی فضایی ایمن را مهیا کرده؛‌ دیده می‌شود.

در گذشته‌های نه چندان دور که پدر و مادر با شناخت بیشتری نسبت به فرزندشان، دوستان و معاشران آنها،‌علاقمندی‌ها و توانمندی‌های آنها… جوانان خود را هدایت و حمایت می‌کردند و فرصت‌های بیشتری برای نزدیک شدن به آنها و هم صحبتی با جوانانشان قائل می‌شدند و در فضایی کاملا محترمانه اما قاطع تصمیم گیری های بزرگ را انجام می‌دادند، به مراتب کمتر اینگونه ارتباطات دیده و حتی در موردش صحبت می‌شد. متأسفانه واقعیت امروز ما چیز دیگری را رقم زده است. ارتباط بین افراد خانواده کم شده و صمیمیت‌ها رنگ باخته است. دیدارها منوط به برخی از اعیاد شده و دیگر حتی فرزندان بعد از ازدواج، کم تر به خانواده‌های خود سر می‌زنند.

نوجوانان به بهانه اینکه بزرگ‌تر‌ها از نسل آنها نیستند کمتر به تجربیاتشان اهمیت می‌دهند. اصالت‌ها بر پایه میزان توان مالی افراد سنجیده می‌شود و دوستان هم از این طریق انتخاب می‌شوند. گسترده شدن فضای شهری و مهاجرت افراد از شهرها و روستاهای کوچک به کلان شهرها؛ ریشه دار نبودن خانواده‌ها در محل‌های سکونتشان این فضا را برای برخی از جوانان باز کرده است که دست به کارهای ناشایست زده و حد و مرزهای تعاملات اجتماعی را شکسته و قبح دوستی‌های خیابانی را از بین برده و آن را به عنوان یک امتیاز برای خود محسوب کنند که در دفترچه تلفنشان چه تعداد اسم دختر یا پسری نوشته شده است!

دوستی‌هایی که بنا به گفته دختران و پسران جوان بابت آشنایی بیشترشان با جنس مخالف و پر کردن اوقات فراغت به نحوی شادمانه! صورت می‌گیرد و گاهی برای توجیه عملکرد خود دم از شناخت برای ازدواج می‌زنند. دوستی‌‌هایی که شروع آن ساده اما عواقب آن سخت جبران نا پذیر است. بخصوص برای دختران که در این گونه دوستی‌ها بیشترین ضرر را در قالب شکست عاطفی تا هتک حرمت های اخلاقی باید متحمل شوند.

دوستی‌های خیابانی، برای دختران نوجوان و جوان به نظر راه شادی است که آن‌ها را به سرمنزل مقصود می‌رساند! اما در واقع بیراهی است که ره به ترکستان دارد و جز گرفتار شدن در فحشا چیز دیگری عاید آنها نمی‌کند. این روش گذران اوقات فراغت در واقع ویروسی خطرناک است که به جان اندیشه‌ها و اخلاقیات دختران نوجوان می‌افتد و آن تفکر ساده خوش‌گذرانی در اوقات فراغت را تبدیل به عادتی بیمارگونه در ارتباط‌گیری‌های نامعقول می‌کند. منجلاب این گونه گرفتاری‌ها و عادات غیر اخلاقی که زاییده دوستی‌های خیابانی است می‌تواند انسان را تا مرحله بدنامی‌و فحشا فرو ببرد. این روش از دوستی‌های خیابانی برای پسران افتادن در دام باندهای خطرناک با کارهایی خلاف قانون و اعتیاد را در پی خواهد داشت. راهی که انتهای آن اگر خیلی خوش شانس باشی فقط از بین رفتن جوانی و دچار شدن به انواع بیماری‌های دنیای بی‌بندوباری است. درباره علت این اتفاق ناخوشایند در جامعه را، به اعتقاد جامعه شناسان می‌توان به وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن که مبتنی بر ارزش‌های دینی نیست و احساس دو گانه‌ای را در این نسل پدیدار کرده است؛ نسبت داد.

حالا اینجا این سوأل مطرح است که اینگونه آشنایی‌ها به ازدواج ختم خواهد شد؟ و عاقبت خوشی خواهد داشت؟ از آنجایی که در جامعه ایران هنوز فرهنگ سنتی در لایه‌های ذهنی افراد جای خود را دارد و با توجه به این نکته در جامعه نگاه دوگانه ای نسبت به این مسئله وجود دارد که برخی دوستی‌های خیابانی را جوانی کردن و برخی دیگر آن را شکسته‌شدن حریم های اخلاقی می‌دانند؛ باید گفت: آنچه که از تنایج این دوستی‌ها به دست می‌آید، سوءظن افراد به اینگونه روابط است تا جایی که قبل از ازدواج جوانان را با مفاهیمی‌مثل اینکه (زن یا شوهری که درخیابان یافتی در خیابان از دست می‌دهی) از اینگونه انتخابات نهی می‌کنند و یا این‌که بعد از ازدواج توهم خیانت و محدود کردن و کنترل کردن زوج‌ها توسط یکدیگر عاقبتی تلخ را رقم می‌زند.جالب است بدانید در یک پرسشنامه با سؤالاتی که مضمون آن چرایی دوستی های دختر و پسر و پایبندی به دوستی‌های خیابانی مطرح شده بود، قریب به اتفاق پسران آن را سرگرمی و پایبندی به دوستیشان را منوط به نداشتن هیچگونه مسئولیت دانسته و گفته اند که بیش از یک دوست دختر دارند. در حالی که اکثریت دختران به خصوص دختران دانشجو به فکر تشکیل خانواده بوده و نسبت به خواسته‌های طرف مقابل خود احساس مسئولیت داشته‌اند. این واقعیت نشان دهند توجه اکثر مردان به زنانی است که آنها را در دوستی‌ها انتخاب نکرده باشند. درباره نتایج اجتماعی این گونه دوستی‌ها باید گفت: متأسفانه زمان زیادی را برای آسیب‌شناسی و درمان مقطعی این معضل از دست داده‌ایم و اینک با نتایج عملکرد ضعیف خانواه‌ها و در دیدی کلان‌تر جامعه روبرو هستیم؛ نتایجی که تلخ است اما داستان نیست.

منبع: روزنامه مردمسالاری

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.