نگاهی به وضعیت زنان ایران در دوره گذار

ورق پاره های تاریخ که بازگوکننده بی طرفانه حوادث و مصایب واقع شده بر انسان ها در سیر تمدن بشریت است، در عین حال راوی قدرت طلبی، جاه طلبی برتری جویی و کمال طلبی مردمانی است که خواسته اند در جاده قدرت یا تمدن از یکدیگر پیشی بگیرند.

اگر چه بخشی از تاریخ از آن معدود زنان پرقدرتی است که نقش آفرین حوادث تاریخی بوده اند، اما نام زن در تاریخ همواره باقدرت طلبی و برتری جویی های مرد نسبت به وی همراه بوده است.

زندگی زنان با سرشتن گل “آدم و حوا” آغاز می شود، اما نام و نشان وی از زمانی که حوا با خوراندن میوه ممنوعه بهشت به آدم باعث رانده شدنش از بهشت شد، در تاریخ رقم خورد.

این دیدگاه مردانی است که از باستان تا کنون نام زنان را با صفاتی چون ” نیرنگ باز، حیله گر و وسوسه گر” همراه می کنند تا بر برتری جویی های خود بر زنان صحه بگذارند.

اسناد تاریخی نشان می دهد که زن در برخی از جوامع باستان همسطح با برخی اشیا و در نهایت جزیی از مایملک مرد به حساب می آمد و با این نگرش حتی در کشورهایی مانند مصر باستان و هندوستان هنگام مرگ شوهر، همسرش را نیز با جسد، می سوزاندند یا زنده به گور می کردند.

در تاریخ قدیم مصر مرسوم بود که هنگام مرگ فراعنه، گروهی از دختران زیبا روی را به همراه اجساد فراعنه زنده به گور می کردند.
حتی “ارسطو”، فیلسوف یونان باستان نظریه خود را در مورد زن این گونه بیان می کند که ” زن از جنس انسان است،ولی نسبت به مردان در مرتبه پایین تری قرار می گیرد، زیرا به تنهایی قادر به زندگی، فکرکردن و غیره نیست و همیشه باید در پناه مرد به زندگی خود ادامه دهد و تابع وی باشد.” به نظر می رسد کهن ترین اسناد حقوق بشری و دیدگاه های انسان دوستانه در مورد زنان را باید در متون ادیان آسمانی جستجو کرد، دیدگاهی که با ندای آسمانی “بخوان به نام پروردگاری …” که بر محمد(ص)، آخرین پیامبرخدا نازل شد، به اوج خود رسید.
دین اسلام و نگرش انسان ساز حضرت محمد (ص) بر تمام دیدگاه های موجود آن زمان نسبت به زنان خط بطلان کشید و زن جایگاه اصلی خود را در جامعه و قرب و منزلت الهی خود را به دست آورد.

این رسالت، به ویژه هنگامی که اعراب دختران خود را زنده به گور می کردند بسیار سنگین می نمود، اما پیامبراسلام (ص) در چنان جامعه ای از دختر گرامی خود حضرت فاطمه (س) به عنوان “خیرکثیر” یاد کرد و به او لقب ” کوثر” داد.

بعد از اسلام، به تدریج با فاصله گرفتن حکومت ها از فرهنگ اسلام محمدی، اگر چه از زنده به گور کردن دختران خبری نبود، اما وظیفه زنان به همسری و مادری در پستوی اندرونی ها خلاصه شد و نقش های اصلی و کلیدی همیشه بر عهده مردان بود.

حضور در عرصه اجتماعی
در قرن بیستم که دنیا شاهد پیشرفت های قابل توجه علمی و فناوری بود و تغییرات اجتماعی عظیمی درجهان به وقوع پیوست، فعالیت های زنان نیز اوج گرفت و بسیاری از زنان پا به پای مردان و در برخی موارد جلوتر از آنان در فعالیت های علمی، اجتماعی و سیاسی جوامع شرکت کردند.

زنانی همچون ماری کوری، فلورانس نایتینگل، ژاندارک، گاندی، پروین اعتصامی و… در زمره زنان نام آور جهان هستند که بی شک نامشان در تاریخ برای همیشه زنده خواهد ماند.

از سوی دیگر، در سال های اوج فعالیت های اجتماعی زنان، مشکلات فرهنگی و اجتماعی و دیدگاه های مردسالارانه در جوامع باعث به وجود آمدن مطالباتی مانند “حقوق برابر زنان با مردان”،”عدالت جنسیتی”و … از سوی زنان شد و جنبش های “فمنیستی” شکل گرفت.
البته با گذشت حدود یک قرن از شکل گیری جنبشهای حقوق بشری، حتی در کشورهای توسعه یافته نیز هنوز زنان به دنبال مطالبات خود، با دولت ها چانه زنی می کنند و فکر می کنند تا رسیدن به مدینه فاضله ای که برای خود ترسیم کرده اند، فاصله زیادی دارند.

مدرنیسم و زنان ایرانی
خروج زنان ایران از اندرونی ها و فعالیت اجتماعی آنان از بدو حکومت رضاخان آغاز شد و در نیمه دوم قرن بیستم به اوج خود رسید. از زمانی که زنان ایرانی با حقوق و مطالباتشان آشنا شدند، موضوعاتی که آنان در آن نقش آفرین بوده اند همواره از مباحث داغی بوده که تا مدتی دل مشغولی و خوراک رسانه ها را فراهم کرده است و در سال های اخیر به اوج خود رسیده است.

نگاهی به تاریخ فعالیت زنان ایرانی نشان می دهد پیش از انقلاب اسلامی هر چند فرهنگ غربی گرایانه حاکم بر جامعه، جلوه ای از حضور ظاهری زنان در عرصه اجتماعی را به دنبال داشت، اما حضور جدی زنان در عرصه های مختلف پس از انقلاب اسلامی به دلایل مختلف، بیشتر قابل لمس است.

به رغم محدودیت های موجود و اینکه عرف ایران هنوز از یک فرهنگ مرد سالارانه پیروی می کند، در نیم قرن اخیر زنان ایران کوشیدند و توانستند توانایی های خود را در عرصه های مختلف به ظهور برسانند.

واقعیت این است که زنان ایرانی طرفدار و فعال حقوق زنان، مجبور شده اند در این سال ها با جدال و جنگ و گریز سنت و مدرنیته، دست و پنجه نرم کنند و در برابر تفکر سنتی خلاصه کردن وظایف و نقش زن در مادری و همسری سینه سپر کرده، فریاد برآورند “ما هستیم” و به حق برخی از آنان هزینه های گزافی را در این راه پرداخته اند.

از دیدگاه جامعه شناسان، وضعیت اجتماعی ایران که دوران گذار را طی می کند یک حالت برزخ گونه است، به این معنا که نه به صورت کامل از الگوهای مدرنیته پیروی می کند و نه دنباله رو سنت هابه معنای عام است.

آنان بر این باورند که “گذر از سنت به مدرنیسم” بهای گزاف معنوی به مردم تحمیل کرده است و علت اصلی آسیب های اجتماعی موجود از جملات مشکلات مربوط به زنان نیز همین وضعیت اجتماعی دوران گذار است.

بر اساس این الگو، در حالی که زنان به خودآگاهی و بیداری اجتماعی رسیده اند، اما تفکر حاکم بر جامعه یک تفکر سنتی مردسالار است که تفسیرهای متفاوتی از حقوق زنان دارد.

قصه از اینجا آغاز می شود که زن تحصیل کرده امروزی و دارای مدرک دانشگاهی برنمی تابد که از سوی مردان مورد ظلم و ستم قرار بگیرد و خود را پیرو سرنوشت محتومی بداند که در گذشته مردان بدون مواجهه با کوچکترین واکنشی برای زن قایل بودند.

واکنش های سنتی به ناکامی های مدرن
زنان ایران که براساس نتایج آخرین سرشماری صورت گرفته در سال گذشته ۴۹/۱ درصد جمعیت ۷۰میلیونی کشور را تشکیل می دهند، امروز در تلاش برای تحقق مطالبات خود هستند، مطالباتی که کمترین آن طلب حقوقی برابر با مردان است و چنین زنانی دیگر نمی خواهند خود را وابسته اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مرد بدانند.

به گفته کارشناسان، در گذشته علت اصلی سازگاری زنان ایرانی در زندگی زناشویی در هر شرایطی، در کنار مسایل عرفی، نداشتن استقلال مالی از سوی آنان بوده است.

آنان می گویند: بالا رفتن سطح تحصیلات، اشتغال و استقلال مالی زنان، در جامعه ای که مردان خیلی به حقوق زنان به معنای امروزی اعتقاد ندارند، آمار طلاق را به طور چشم گیری افزایش داده است.

در شهرهای کوچک تر که هنوز افکار سنتی در آنجا غلبه دارد، زنان در اعتراض به وضعیت زندگی شخصی و گاهی زندگی اجتماعی خود دست به واکنش های ناهنجاری همچون خودکشی و خودسوزی می زنند.

آمار خودسوزی زنان در سال های اخیر در شهرهای کوچک و با فرهنگ سنتی به مرز تکان دهنده ای رسیده است.

“فرزانه محمدی”، روانشناس بخش سوانح و سوختگی یکی از شهرستان های غرب کشور است که روزانه مجبور است سنگ صبور زنانی باشد که برای پایان دادن به مصائب بی پایان، خود را در کام آتش فرو برده اند.

محمدی گفت: این زنان به اندازه ای به خود آگاهی و بیداری فکری رسیده اند که بتوانند دنیای پیرامون خود را درک کنند و تا حدودی حقوق خود را بشناسند.

وی افزود: به طور معمول، آنان کسانی هستند که در زندگی مورد آزار و خشونت فیزیکی مردان قرار می گیرند و در محیطی زندگی می کنند که فقر اقتصادی و فرهنگی بر آن سایه افکنده است.

محمدی گفت: آنان در مقایسه خود با زنانی که در عصر ارتباطات و دنیای رسانه ها با آنها آشنا می شوند، به کمبودها و نداشتن های خود بیشتر آشنا می شوند و در عین حال راه فراری برای آن نمی یابند.

این روانشناس افزود: این بن بست روانی سبب می شود آنان جسم خود را به آتش بسپارند تا به آرامش ابدی روحی برسند.

باسواد شدن زنان
باسواد شدن زنان ایرانی که از آغاز دوره مدرنیته به سطح جامعه کشیده شد در سال های اخیر به اوج خود رسیده است، به گونه ای که جامعه به جای مثبت اندیشی در مورد این موضوع به دیده یک معضل به آن نگاه می کند.

در سال های اخیر دختران در رقابت های کنکور از پسران پیشی گرفتند و سهم بیش از ۶۰ درصد را به خود اختصاص دادند.

کارشناسان مخالف تحصیل دختران و زنان، بر این باورند که جامعه ایران در آینده با انبوهی از زنان تحصیل کرده و مردان با سواد پایین روبه رو خواهد شد که آسیب های اجتماعی زیادی را به دنبال خواهد داشت.

آنان می گویند: ۹۰درصد دخترانی که وارد دانشگاه می شوند به امید اشتغال بعد از تحصیل به درس خواندن ادامه می دهند، درحالی که ممکن است جامعه پاسخگوی نیاز آنان به اشتغال نباشد.

اما، کارشناسان موافق این طرح می گویند: علت افزایش پذیرفته شدگان دختر در کنکور در سال های اخیر، دلیل اقتصادی دارد.

آنان می گویند: پسران وقتی می بینند پس از چند سال تحصیل دانشگاهی شغل مورد نظر خود را پیدا نمی کنند، ترجیح می دهند از خیر درس خواندن بگذرند و وارد بازار کار شوند تا ارتباط آنان با بازار کار قطع نشود.

از دیدگاه کارشناسان، خروجی دانشگاه ها، پاسخگوی بازار کار نیست و این یک معضل اساسی در سال های اخیر است.

آنان می گویند: اگر چه اشتغال زنان نیاز دنیای امروز است اما ممکن است شخصی به صرف اشتغال به درس خواندن نپردازد.
این کارشناسان براین باورند: جامعه به مادران و زنان تحصیل کرده نیز نیاز دارد.

جدال برای کار
بحث اشتغال زنان نیز در سال های اخیر به چالش دو گروه طرفدار اشتغال زنان و حضور آنان در اجتماع و کسانی که وظیفه مادری و همسری زن را مهم تر می دانند، تبدیل شده است.

گروهی، حضور زنان در عرصه اقتصادی را باعث تنگ تر شدن فعالیت مردان می دانند و بر این باورند که اشتغال و فعالیت اقتصادی زنان باعث غفلت شان از وظایف همسری و مادری می شود.

این در حالی است که بررسی های کارشناسانه نشان داده است که وجود زنان ویژه در جامعه بیشتر معلول مشکلات اقتصادی است و این دسته از زنان از روی ناچاری به تن فروشی روی آورده اند.

هم اکنون بیش از ۲۰ درصد جمعیت زنان کشور را شاغلان تشکیل می دهند،که حدود ۵۰ درصد آنان در بخش خدمات فعالند و ۱۶/۷ درصد آنان در بخش صنعت و بیش از ۵۶ درصد آنان حقوق بگیر هستند.

بیشترین زنان شاغل در گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ سال قرار دارند و بیشتر آنان در نقاط شهری زندگی می کنند. در مقابل دیدگاهی که مخالف اشتغال زنان است و حضور و فعالیت اقتصادی آنان را غیرضروری می داند، گروهی بر این باورند که اشتغال زنان امری لازم و ضروری است.
آنان می گویند: مردان باید به این باور برسند که زنان در کنار آنان هستند نه در خدمت آنان و با تقسیم کردن وظایف در امورشخصی از بار مسوولیت زنان در امر همسرداری و مادری بکاهند.

این کارشناسان توجه مسوولان به امنیت اقتصادی زنان را، بسیار ضروری می دانند و می گویند: بسیاری از مشکلات و آسیب های اجتماعی موجود که به زنان مربوط می شود، ناشی از نبود امنیت اقتصادی آنان است.

به باور آنان، به جای حذف فیزیکی زنان از عرصه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باید امکاناتی فراهم آورد که آنان در کنار فعالیت اقتصادی و اجتماعی خود، وظایف مادری و همسری خود را نیز به نحو مطلوبی انجام دهند.

ازدواج و آمارهای جدید
ازدواج دختران و زنان با وجود آماری که کارشناسان از افزایش تعداد دختران در سن ازدواج نسبت به پسران ارایه می دهند، به یک بحران تبدیل شده است.

این درحالی است که دکتر “غلامعلی افروز” یک روانشناس و کارشناس مسایل خانواده گفت: بر اساس سرشماری سال ۸۵، تعداد پسران در سن ازدواج ۱۸ درصد از دختران بیشتر است.

وی افزود: آمارهای غیرکارشناسی در مورد افزایش دختران در سن ازدواج باعث یاس و ناامیدی در میان زنان شده است.

دکتر افروز بر این باور است که مشکلات ازدواج جوانان ناشی از برهم خوردن نظم جامعه سنتی و مشکلات اقتصادی است.

یک جامعه شناس نیز در این مورد گفت: امروز دختران و پسران مطالبات و معیارهایی دارند که بر اساس آن ازدواج می کنند.

“حمید مهرعلیان”گفت: به دلیل مشکلات اقتصادی، مردان ترجیح می دهند از راه هایی غیر از ازدواج، نیازهای عاطفی خود را برآورده کنند.

وی از مسوولان خواست به جای تجویز مسکن های موقتی مانند رواج صیغه که به مشکلات و آسیب های اجتماعی می افزاید، به دنبال رفع مشکلاتی مانند بیکاری، تورم و بهبود وضعیت اقتصادی جوانان باشند.

به نظر می رسد، خودآگاهی و بیداری جامعه زنان امروز ایران، بر گرده گروهی سنگینی می کند و گروه دیگر را به وجد آورده است.

بررسی وضعیت زنان ایرانی در چند سال اخیر نشان از راه درازی دارد که زنان این مرز بوم باید با کفش های آهنین و زرهی پولادین آن را بپیمایند و به مبارزه خود برای احقاق حقوق و مطالباتشان در جامعه ای که نفس مردسالار دارد، ادامه دهند.

منبع: روزنامه مردمسالاری

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.