سیر تحول نگاه جامعه به معلولین
از زمانی که انسان بر روی این کره خاکی میزیسته معلولیتهای جسمیحرکتی و تفاوتهای فردی جزء لاینفک زندگی اش بوده است. نوع نگاه و نحوه برخورد جامعه با این تفاوتهای ظاهری از گذشته تا به حال دستخوش تحولات زیادی شده است و میتوان عصر حاضر را بلوغ تمام نگاههایی دانست که تا به حال وجود داشته اند، هر چند هنوز هم در برخی جوامع نگاه سنتی به معلولیت همچنان وجود دارد. در نگاه سنتی و آنچه در گذشتههای دور رواج داشته است طرد معلولین به جهت تفاوتهای ظاهری بوده است و در ادبیات فارسی هم میتوان نمونههایی از چنین نگاههایی که از جامعه آن زمان وام گرفته شده است را یافت بطوریکه در شاهنامه فردوسی، زال به سبب سپیدی مو شوم تلقی میشد و توسط سام در بیابان رها میشود و البته به سبب تواناییهایی که کسب میکند به مقامیبالا دست مییابد و شخصیت نجات دهنده پیدا میکند. در نقدی بر شخصیت زال میخوانیم: «زال برای جبران سرخوردگیهای ناشی از مشکلات جسمی خود، یک سری کنشهای جبرانی را ناخودآگاه در پیش می گیرد که نتیجه آن، رسیدن به مقامی است که دیگران از دست یابی به آن محروم اند» (نقد و بررسی روانکاوانه شخصیت زال از نگاه آلفرد آدلر). شخصیت پردازی فردوسی برای زال و تبدیل او به انسانی تاثیر گذار علارغم داشتن تفاوتهای فردی در نوع خود قابل تامل است که عمق حمکت و آگاهی او را نشان میدهد.
در بررسی سیر تحول نگاه جامعه به افراد دارای معلولیت، طرد آنها اولین واکنشی بوده است که صورت میگرفته. با افزایش دانش و آگاهی جوامع و وقوع جنگهای جهانی و حضور قهرمانان این نبردها در عرصههای اجتماعی پس از جنگ، جوامع بتدریج نگاه سنتی به معلولین را کنار گذاشتند چرا که نمیتوانستند دیگر نسبت به چنین افرادی مانند گذشته نگاه کنند و به مرور زمان و افزایش دانش پزشکی و علوم اجتماعی افراد دارای معلولیت نیز به پا خاسته و بدنبال احقاق حقوق چند هزار ساله شان وارد جامعه شدند و به جهت اشکالات و ناکارآمدیهایی که در مدلهای برخورد با معلولین از جمله مدل طبی وجود داشته تعاریف جدیدی را ارائه کردند که هم اکنون شاهد آن هستیم. «مدل اجتماعی» نوعی نگاه به افراد دارای معلولیت است که توسط خود این افراد تعریف و ارائه شده است. معرفی این مدل باعث شد که به جای پرداختن به معلولیت افراد به عنوان مسئله ای فردی، توجهها به سمت جامعه، محیط و فرهنگ حاکم بر آن معطوف شود و به جای صرفا درمان افراد دارای معلولیت بگونه ای جامعه را تغییر دهند که بتواند در بر گیرنده تمامی افراد با هر شرایطی باشد. در این مدل، تغییر در جامعه و مسائل فرهنگی از این جهت انجام میشود که نگاه ترحم آمیز به معلولین همانند عاملی بازدارنده برای حضور فرد دارای معلولیت عمل میکند و سدی پیش روی مشارکت و حضور فیزیکی معلولین در جامعه قلمداد میشود. در جوامع در حال توسعه، عدم تحقق کامل مدل اجتماعی باعث میشود افراد دارای معلولیت با دریافت تکنولوژیهای پیشرفته وارد دنیای مجازی شده و موجبات انزوای آنها فراهم شود که خود نتیجه توسعه یافتگی نامتقارن است. اما تغییر در محیط شامل مناسب سازیهایی است که عموما به عنوان وظیفه دولتها از آن یاد میشود تا هر فردی با هر میزان توانایی بتواند در جامعه حضور فیزیکی داشته باشد و موانع محیطی به عنوان عامل بازدارنده برای این مشارکت عمل نکند.
در این نگاه، معلولین در صورت قرار گرفتن در فضاهایی که از نظر فرهنگی، اجتماعی و محیطی به حدی رسیده اند که آمادگی پذیرش معلولین را دارند، هیچ تفاوتی با سایر افراد نخواهند داشت و قادر خواهند بود همانند سایر افراد به ارائه خدمات و نقش آفرینی در جامعه خود بپردازند. برای درک بهتر میتوان فرد دارای معلولیتی را در نظر گرفت که با ویلچری مناسب با وضعیت جسمی خود در ساختمانی که از نظر مناسب سازی دارای شرایط خوبی از نظر سطوح شیب دار (رمپ) ، بالا برهای استاندارد، سرویس بهداشتی مناسب سازی شده و عرض مناسب درها باشد را در نظر گرفت و به راحتی میتوان دریافت که چنین فردی در چنین محیطی که حتی برای استفاده سایر افراد هم ایده ال است هیچ نوع محدودیت و معلولیتی را احساس نخواهد کرد.
میزان استقبال از این مدل و محبوبیتی که به خاطر نگاه انسانی اش به معلولین یا هر فردی که به نوعی متفاوت است همواره در حال افزایش است. در واقع آنچه مدل اجتماعی پیشنهاد میکند این است که جامعه و موانع موجودش باعث دیده شدن معلولیت افراد میشود و تنها با تغییر جامعه، محیط و فرهنگ حاکم، این افراد با دریافت ابزار و تکنولوژیهای کمک کننده میتوانند در جامعه حاضر شوند و همانند سایر افراد در عرصههای اجتماعی، علمی و سیاسی نقش موثری داشته باشند.
نویسنده: سعید ضروری؛
منبع: مردمسالاری