مرور رده
ادبیات
غزل شماره ۸۳: گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت
گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت
ور ز هندوی شما بر ما جفایی رفت رفت
برق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت سوخت
جور شاه کامران گر بر گدایی رفت رفت
در طریقت رنجش خاطر نباشد می بیار
هر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت
عشقبازی…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
حیرانی؛ شعری از الهام احمدی
من خسته از اسم شبم، محتاج لمس آیه ها
در انتهای بی کسی، آغاز کشف سایه ها
دیروز در امروز گم، امروز در فردا نهان
آواره تر از جنس باد، شیدا به سویی دوان
آسودگی هایم چه شد، ای ناجی ویرانه گر
افسانه را در هم شکن، این قصه را بس کن دگر…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
داستان کوتاه پیرمرد بر سر پل نوشته ارنست همینگوی
پیرمردی با عینکی دوره فلزی و لباس خاک آلود کنار جاده نشسته بود. روی رودخانه پلی چوبی کشیده بودند و گاریها، کامیونها، مردها، زنها و بچه ها از روی آن می گذشتند. گاریها که با قاطر کشیده می شدند، به سنگینی از شیب ساحل بالا می رفتند، سربازها پره…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
غزل شماره ۸۲: آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چهها رفت
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
دور از رخ تو دم به…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
غزل شماره ۸۱: صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
ای بسا در که به نوک مژهات باید سفت
تا ابد بوی محبت…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
در چه شرایطی، چه کتابی بخوانیم؟
بوی خوش کتاب
علاوه بر «ز ض ز» و «ض ز ض» سنتی، برای پیشنهاد دادن فهرست کتاب، روشهای دیگری هم وجود دارد. شما میتوانید بر اساس ژانر، سبک و کشور مقصد، نویسندهها و کتابهای مورد نظرتان را به خط کنید؛ مثلا ً بعد از فهمیدن فقرهای «فانتزی» با…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
مروری بر بزرگترین خیالپردازی های نویسندگان جهان
فولکلور در ادبیات کشورهای مختلف زمانی متولد میشود که انسانی خود را با حیوانات، درختان یا اشیاء بی جان مقایسه کند یا در قصه ها به آنها تبدیل شود و توصیف آنها را در دل داستان قرار دهد.
تبدیل شدن به فرد یا چیزی دیگر در ادبیات مدرن نیز…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
حسین منزوی تاثیرگذارترین غزلپرداز معاصر
حسین منزوی فرزند محمد منزوی شاعر زنجانی است (۱) که در اول مهر ۱۳۲۵ در شهر زنجان دیده به جهان گشود و به خاطر اینکه با شروع پاییز زاده شده بود، همیشه خود را همزاد پاییز می نامید. وی در زادگاه خود نشو و نما یافت و تحصیلات ابتدایی و متوسطه…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
غزل شماره ۸۰: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
سر تسلیم من و…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
داستان کوتاه شرحی بر قصیده جمیله نوشته هوشنگ گلشیری
برای عبدالعلی عظیمی
از خواب بیدار شده و نشده صدای زنگها را شنیدم، انگار هنوز خواب بودیم. نه، همان صدای آشنای زنگوله بود که زنجیروار میزد. آن روزها همیشه از آن سوی شالیها میآمدند، تا میرسیدند زیر پنجره آدم و مدتی، انگار فقط برای تو…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
غزل شماره ۷۹: کنون که میدمد از بوستان نسیم بهشت
کنون که میدمد از بوستان نسیم بهشت
من و شراب فرح بخش و یار حورسرشت
گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز
که خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت
چمن حکایت اردیبهشت میگوید
نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بهشت
به می عمارت دل کن که این…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
حکایت جالب محمود دولتآبادی در دانشگاه کلمبیا
علی عبدی در گوگل پلاس؛ محمود خانِ دولت آبادى امروز اومده بود دانشگاه کلمبیای نیویورک. توی پرسش و پاسخ گفت که: «انسان از سه چیز درست شده: رنج، کار و عشق. ما به خاطر عشق، رنج مى کشیم؛ از سر رنج، کار مى کنیم و در پى کار، عاشق مى شیم.» مترجم…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...