ردپای مثلث فرد، خانواده و جامعه در قاتل شدن زنان

هرگز نمی‌توان به این سوال که زنان چرا دست به قتل می‌زنند پاسخی دقیق و قطعی داد چرا که به تعداد انسان‌های روی زمین، شرایط متنوع، انگیزه‌های متفاوت و زمینه های رفتاری گوناگون وجود دارد. به عبارتی آن‌طور که نقل شده همه آدمیان به هم شبیه هستند چراکه ویژگی‌های مشترکی دارند. برخی از آدم‌ها فقط به هم شبیه هستند چون شرایط یکسانی را تجربه کرده‌اند و هیچ انسانی به دیگری شبیه نیست زیرا هر شخصی اوضاع خانوادگی، فردی و… منحصر به فردی دارد. با وجود این می‌توان با تقسیم‌بندی کلی‌تری به این سوال جواب داد. زنان به‌دلیل شرایط روحی و روانی و همچنین توان جسمانی خود معمولا کمتر به رفتارهای خشونت‌آمیز می‌اندیشند یا لااقل می‌توان گفت کمتر دست به چنین اعمالی می‌زنند. بنابراین وقتی چنین رفتاری از زنی سر می‌زند سه ریشه اصلی دارد.

دلیل اول شرایط روانی فرد است. تجربه نشان داده بسیاری از زنان قاتل از انواع اختلالات شخصیتی رنج می‌برند البته شاید میزان اختلال آنها به حد جنون نباشد اما همان مقدار از بیماری در عملکرد آنها تاثیر داشته است.

دلیل دوم به خانواده باز می‌گردد معمولا زنانی دست به رفتارهای خشن می‌زنند که در خانواده از حقوق طبیعی خود محروم شده‌اند و این اتفاق را بیش از همه در خانواده‌های مردسالار شاهد هستیم. این زنان چون نمی‌توانند برای خواسته‌های خود پاسخی مناسب پیدا کنند و همیشه سرکوب شده‌ و به آنان فهمانده شده است حقی برای اعتراض یا مطالبه خواسته‌شان ندارند بتدریج به سمتی می‌روند که با حرکتی تکانه‌ای و انفجاری خود را از قید و بندهای خلاف منطق و حتی قانون و عرف خلاص کنند.

دلیل سوم هم بی‌شک اجتماعی است. اگر در جامعه شرایط لازم مهیا باشد تا زنان بتوانند حقوق خود را پیگیری کنند و تحت حمایت قرار بگیرند، آمار این قتل‌ها کم می‌شود. از طرفی جامعه وظیفه دارد شهروندان را برای زندگی اجتماعی و خانوادگی آماده کند و مهارت‌های لازم را به آنها یاد بدهد این کار از طریق رسانه‌های جمعی انجام می‌شود و به نظر می‌رسد کم‌کاری‌هایی در این حوزه انجام شده است.

کاظم بیرجندی، آسیب‌شناس اجتماعی

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.