حقوق قانونی زن در صورت ازدواج مجدد همسرش
۱۰ روز مانده بود به تولدم. چشم بستم و به شش سال پیش رفتم. اولین تولدی که در کنار امین گذراندم. آن روز شدید درگیر کارهای پروژه جدید شرکت بودم و بهطور مداوم در رفت و آمد بین زمین و شرکت. بقدری درگیر که بکلی تولدم را یادم رفته بود. به معنای واقعی از دیدن دوستان نزدیکمان در خانه وقتی طبق معمول ساعت ۷ و نیم به خانه رسیدم شگفتزده شدم. هنوز هم با یادآوری آن روز به همان میزان خوشحال میشوم. از آن پس هر سال انتظار یک تولد سورپرایزی را داشتم به جز سال گذشته که سه ماه قبل از تولدم متوجه شدم مبتلا به بیماری سرطان شدم. به اندازهای حالم ناخوش بود که امین مجبورم کرده بود تا هفتهای سه بار نزد مشاور بروم. بیتأثیر نبود خیلی بهتر بودم اما با مشاورم تنها از ترس ناشی از بیماریام سخن میگفتم در حالی که تنها چیزی که مثل خوره به جانم افتاده بود و لحظهای از فکرم کنار نمیرفت این بود که نکند امین دیگر دوستم نداشته باشد. از بیماریام فقط خودم و امین خبر داشتیم. سپهر که تنها سه سال داشت. اما از خانوادهها هم پنهان کرده بودیم. امین میگفت مسأله خاصی نیست که بخواهد سر زبانها بیفتد. بعد از سه ماه وقتی دیدم باز هم امین برای تولدم برنامه چیده بود، دیگر خبری از آن فکرهای بیخود که فکرم را درگیر کرده بود، نبود. اگر امین میگفت مسأله خاصی نیست حتماً همینطور میبود. هشت ماهی از درمانم گذشته بود که دکترم گفت سیستم بدنیام دیگر به داروها واکنش نشان نمیدهد. مجبور به امتحان روش شیمی درمانی بودیم. ۱۰ کیلو وزن کم کرده بودم. دیگر نمیشد مخفی کرد. مدتی که بیمارستان بستری بودم مادرم تمام مدت کنارم بود. امین هم هر روز سر میزد. احساس میکردم کمتر از قبل توجه میکند. احساس میکردم همان چند روز در میانی هم که به بیمارستان میآید به اجبار است. دلم برای سپهر هم تنگ بود. فشار بسیاری تحمل میکردم. نمیخواستم مرا در این وضعیت ببیند.
سهم من از همسرم
بعد از تقریباً ۴۳ روز از بیمارستان مرخص شده بودم و به خانه برگشته بودم. هنوز هم بدنم کمی ضعف داشت. به همین خاطر مادرم هفتهای دیگر هم کنارم ماند تا به حالت عادی برگردم. امین مشکوک رفتار میکرد. کاملاً مشخص بود که مصنوعی آن هم جلوی مادرم اطرافم میچرخید. در این یک هفته حتی دو شب هم پیش آمد که به بهانه مأموریت در شهر اطراف خانه نیامد. قبلاً هم مأموریت میرفت اما من هیچ وقت حسم دروغ نمیگفت. به هر حال درست نبود جلوی مادرم واکنشی عجولانه نشان دهم. بعد از رفتن مادرم یک شب که از سر کار بازگشته بود خواستم که صحبت کنیم. راحت پذیرفت. من هم دو فنجان چای ریخته و به پذیرایی رفتم. بعد از گپ و گفتهای عادی و همیشگی، علت رفتارهای اخیرش را جویا شدم. به خنده گرفت و گفت فکر کنم باید دورههای مشاورهات را از سر بگیری. حساسیتهایت بیجهت است و من تنها سرم با کار گرم است تا بتوانم زندگی راحت و بیدغدغهای را برای تو و فرزندم فراهم کنم. قانع نشده بودم اما ادامه هم ندادم. گویا نمیخواست که درد دل مرا بفهمد. من به وضوح میدیدم که امین، امین چند ماه قبل نیست. باید از راه دیگری وارد میشدم تا به شک و شبههام پایان میدادم. از آن شب به بعد شبها زودتر به خانه میآمد. حتی چند باری هم برای تفریح و شام به بیرون رفتیم. یک ماهی به همین منوال گذشت. کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم که شاید من اشتباه میکردم تا اینکه یک شب موقع شام حرف از مأموریت یک هفتهای زد. مخالفتی نکردم اما در دلم آشوبی به پا بود. خصوصاً اینکه هیچ وقت برای مأموریت چمدان نمیبست نهایتاً یک ساک برمیداشت و چند دست لباس در آن میگذاشت. تصمیم گرفتم صبح بعد از اینکه از خانه بیرون رفت تعقیبش کنم تا ببینم قضیه از چه قرار است. از خودم در عجب بودم. به چه کارها که وادار نشده بودم. از شدت استرس فکر کنم تا صبح کمتر از دو ساعت خوابیدم. صبح بعد از اینکه راهیاش کردم بسرعت پانچوام را از روی جالباسی برداشتم و به پایین رفتم دربستی گرفتم و ماشینش را که هنوز خیلی دور نشده بود نشان دادم و خواستم دنبالش برود. پوزخند راننده را از آیینه دیدم و چیزی نگفتم. واقعاً هم که شرایطم تمسخرآمیز بود. سرم را به پشتی صندلی تکیه دادم و با ایستادن ماشین چشم باز کردم. جلوی درب خانهای ایستاده بود. انگار که منتظر کسی بود. بعد از حدوداً ۵ دقیقه زنی جوان چمدان به دست از ساختمان بیرون آمد. امین از ماشین پیاده شد و به سمتش رفت. نتوانستم تاب بیاورم. نمیدانستم چه رفتاری درست است فقط پیاده شدم و به سمتشان حرکت کردم. نزدیک که شدم مرا دید. خنده بر لبانش ماسید. بغض توی گلوم اجازه حرف زدن نمیداد. قدمی به سمتم برداشت و گفت صبر کن توضیح میدهم. چیزی نگفتم و سربرگرداندم سمت زنی که کنارش ایستاده بود. آن لحظه تنها جملهای که بر سر زبانم جاری شد این بود که تو خجالت نمیکشی؟ لحظهای به این فکر کردی که امین متأهل است. به امین نگاه کردم و در ادامه گفتم من به کنار حداقل به سپهر هم فکر میکردی. چیزی که در جواب شنیدم هضمش برایم سنگین بود. «من کار خلاف شرعی نکردم خانم محترم. من و امین ازدواج کردیم. آن هم کاملاً قانونی و با اجازه دادگاه. به هر حال شما یک بیماری صعبالعلاج داشتید. اگر هم به این زندگی مخفیانه تن دادم فقط به خاطر این بود که امین ازم درخواست کرد تا مدتی صبر کنم.» هنوز داشت ادامه میداد ولی من دیگر نمیشنیدم. امین سرش را پایین انداخته بود و حرفی نمیزد. دیگر جای ایستادن نبود. سهم من از همسرم همین بود و بس!
شرایط گزینش همسر دوم در قانون حمایت خانواده
علیرغم اجازه شرعی به مردان برای گزینش چهار همسر دائم، در قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ و همچنین قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۳ در مواردی که نسخ نگردیده، شرایطی برای آن در نظر گرفته شده که شایان توجه است.
بنابر ماده ۱۶ قانون حمایت خانواده ۱۳۵۳ که هماکنون حکمفرما میباشد برخلاف فقه اسلامی، اصل بر ممنوعیت ازدواج مجدد مردان قرار داده شده و استثنائاتی نیز بر آن مقرر گردیده است. این استثنائات عبارتند از:
۱. رضایت همسر اول
۲. عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی
۳. عدم تمکین زن از شوهر
۴. ابتلای زن به جنون یا امراض صعبالعلاج
۵. محکومیت زن به حبس بیش از شش ماه
۶. ابتلای زن به هرگونه اعتیاد مضر
۷. ترک زندگی خانوادگی از طرف زن
۸. عقیم بودن زن
۹. غایب و مفقودالاثر شدن زن.
همانطور که در ماده ملاحظه میشود اگر موارد بند ۲ تا ۹ وجود نداشته باشد، زوج تنها در صورت اخذ رضایت از همسر اول و اجازه دادگاه میتواند زوجه دیگری اختیار کند. همچنین اگر زوج از دادگاه درخواست احراز یکی از بندهای ۲ تا ۹ را بنماید و دادگاه تحقق آن را احراز ننماید، زوج نمیتواند همسر دوم اختیار نماید در غیر اینصورت اگر مردی بدون اجازه دادگاه تن به ازدواج مجدد بدهد از آنجاکه ثبت ازدواج دائم در دفاتر رسمی الزامی میباشد و وی نمیتواند به ثبت واقعه ازدواج خود اقدام نماید، به جزای نقدی یا حبس ماده ۴۹ قانون حمایت خانواده محکوم میگردد. البته این مجازات برای عدم ثبت ازدواج دائم پیشبینی شده است نه ازدواج موقت. به همین دلیل هم میباشد که مردان برای فرار از این مسأله که مشمول ماده مذکور قرار بگیرند به عبارت دیگر برای در امان بودن از عواقب عدم ثبت ازدواج دائم، اقدام به ازدواج موقت مینمایند.
حقوق قانونی زن در صورت ازدواج مجدد همسرش
در این راستا باید بیان داشت که در سند ازدواج یا همان عقدنامه یکسری شروط از قبل تنظیم شده وجود دارد که در صورت امضای زوج، زوجه وکیل در طلاق میگردد. از جمله این شروط، شرط ۱۲ میباشد بدین شرح که «زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار نماید». اعم از اینکه زوج بهصورت دائم همسر دوم اختیار کند یا بهصورت موقت. در ابتدا این امر بین حقوقدانان محل اختلاف قرار گرفته بود بدین توضیح که برخی بر این نظر بودند، شرط مذکور در عقدنامه مقید نیست و زوجه در این صورت وکیل در طلاق میشود و امکان طلاق با دریافت تمام مهریه برای او فراهم میشود ولو اینکه زوج به حکم دادگاه اقدام به ازدواج مجدد نموده باشد. این دسته از حقوقدانان برای تقویت موضع خود بهنظریه مشورتی ۷/۳۶۴۲ مورخ ۴/۵/۱۳۸۲ اداره حقوقی استناد مینمودند که در آن آمده است: «سؤال: چنانچه در قباله نکاحیه به زوجه اختیار و وکالت تفویض شده باشد که در صورت ازدواج مجدد، زوجه بتواند خود را مطلقه نماید و زوج به علت عدم تمکین زوجه از دادگاه ازدواج دوم را بگیرد آیا این امر موجب محرومیت زوجه از حق استفاده از وکالتنامه برای طلاق میشود یا خیر؟ نظریه اداره کل حقوقی قوه قضائیه: طبق ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی زوج و زوجه به شرایطی که ضمن عقد قرار دادهاند مأخوذه و مقید میباشند و تحصیل اجازه ازدواج مجدد، به علت عدم تمکین زوجه از زوج از دادگاه، منافی شرط ضمن عقد بین زوج و همسر اول نیست. بنابراین، چنانچه به زوجه به موجب شروط مندرج در قباله نکاحیه، در صورت انتخاب همسر دوم از ناحیه زوج، وکالت جهت درخواست طلاق داده شده باشد میتواند از آن استفاده نماید.» اما رأی وحدت رویه شماره ۷۱۶ مورخ ۲۰/۷/۱۳۸۹ در خصوص ازدواج مجدد زوج بهدلیل نشوز زوجه، به این اختلاف پایان داد. بدین توضیح که مطابق با این رأی اگر زوج با کسب اجازه از محضر دادگاه بهدلیل قصور زن از ایفای وظایف زناشویی، زوجه دیگری اختیار نماید وکالت زوجه در طلاق که به حکم ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی ضمن عقد نکاح شرط و مراتب در سند ازدواج ذیل بند ب شرایط ضمن عقد در ردیف ۱۲ قید گردیده، محقق و قابل اعمال نیست. لکن در موارد دیگر زن وکیل در طلاق میباشد. چراکه مطابق ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی، تمکین از زوج تکلیف قانونی زوجه است و نمیتواند بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع ورزد. نکته شایان ذکر دیگر این است که در صورت ازدواج مجدد زوج بدون رضایت همسر اول و بدون اجازه دادگاه نیز علیرغم اینکه زوجه وکالت در طلاق دارد باید بیان داشت که ازدواج دوم به هیچ عنوان قابلیت ابطال ندارد. در نهایت در خصوص داستان روایت شده نیز هرچند زوج با اجازه دادگاه بهدلیل بیماری صعبالعلاج زوجه اقدام به ازدواج مجدد نموده لکن زوجه در صورتی که زوج شرط ۱۲ عقدنامه را امضا نموده باشد، وکیل در طلاق است و میتواند با دریافت تمام مهریه و سایر حقوق قانونی خود از زوجه طلاق بگیرد.
منبع: مجله ایران بانو
مطالب مرتبط:
قانون درباره میزان نفقه زن چه میگوید؟
قانون درباره اشتغال زنان چه می گوید؟
[…] مطالب مرتبط: حقوق قانونی زن در صورت ازدواج مجدد همسرش […]