گفتوگو با سمیرا شبانی، اولین بانوی خلبانی که موفق به پرواز با هلیکوپتر شده است
تا حالا به سقوط فکر نکردم
بسیاری از مردم فکر میکنند پریدن با هلیکوپتر باید آسانتر از هواپیما باشد ولی خانم شبانی «اولین زن خلبان هلیکوپتر ایران» میگوید دقیقاً برعکس است. خلبانی اصولاً شغل سختی است، پریدن با هواپیما دشوار است، پریدن با هلیکوپتر دشوارتر. روز خانم شبانی از ۵ و ۶ صبح شروع میشود، هر روز لباس خلبانیاش را میپوشد و راهی آموزشگاه «ساخه» یا همان مرکز هلیکوپتری ایران میشود تا آرزویش را پرواز کند. او بخوبی میداند اولینها همیشه وظیفه بیشتر و سنگینتری روی دوش دارند و میخواهد بهعنوان اولین کسی که هلیکوپتر را مانند یک پر از روی زمین بلند کرده، پرچم بانوان را همچنان بالا نگه دارد. او میگوید هر پرواز تجربههایی به تجربههای قبلی اضافه میکند و شیرینیاش هر بار غلیظ تر میشود.
چه شد که وارد رشته هوا فضا شدی؟
سال ۶۵ در شهرکرد به دنیا آمدم اما بزرگ شده اهوازم. فرزند آخر خانواده هستم و تفاوت سنی زیادی با برادران و خواهرانم دارم. سال ۸۴ بود که وارد دانشگاه شدم و رشته هوانوردی – تأمین و نگهداری هوافضا- را انتخاب کردم. از همان بچگی عاشق خلبانی بودم و البته به ستاره شناسی هم علاقه زیادی داشتم. پدرم علاقه زیادی به هواپیماهای جنگنده داشت. سه ساله بودم که جنگ تحمیلی به پایان رسید، من با همان سن کمم با این نوع هواپیماها آشنا بودم اما میتوانم بگویم پدرم اصلیترین مشوق من بود و دوست داشت من خلبان جنگنده بشوم. ما در اهواز زندگی میکردیم و من برای تحصیل در این رشته باید به تهران میآمدم. جدایی از خانواده هم برای من و هم برای آنها سخت بود، اما من کاملاً مصمم بودم که دنبال آرزوی خودم و علاقه پدرم بروم. خلبان هواپیما بودن خیلی جذاب است اما خلبانی هلیکوپتر چیز دیگری است.
یعنی اول خلبان هواپیما شدی؟
اوایل که چون برای خلبانی هلیکوپتر خانمها را نمیپذیرفتند، هر بار یک شرط جدید میگذاشتند. یکی از شروط این بود کسی که میخواهد با هلیکوپتر پرواز کند باید حتماً مدرک خلبانی هواپیما را داشته باشد. به همین دلیل یک دوره دو ساله خلبان هواپیما بودم. بعد از اتمام دوره حدود دو سال بود که دائماً با مسئولان مربوط به آموزش هلیکوپتری مکاتبه داشتم و میتوانم بگویم روزی نبود که من از فرستادن درخواست دست کشیده باشم. تا اینکه اردیبهشت ۹۷ برای شروع آموزش با من تماس گرفته شد و کلاسهای زمینیمان تشکیل شد. یک گروه ۷ نفره بودیم که ششتایشان مرد و من تنها زن گروه بودم. از اطرافیان میشنیدم که پرواز با هلیکوپتر سختتر از هواپیما است اما باورش برایم سخت بود که پرواز دادن هواپیما با آن جثه بزرگ از هلیکوپتر آسانتر باشد. تا اینکه خودم برای اولین بار پرواز تک نفره هلیکوپتر را تجربه کردم. یکی از بهترین تجربهها بود که همراه شد با بهترین اتفاق زندگیام. وقتی ساعت ۱۷ موفق به پرواز تک نفره یا به اصطلاح «سولو» شدم، پسرم را باردار بودم و خودم از این اتفاق بیخبر بودم.
پریدن با پرههای فلزی چه حسی دارد؟
اولین پرواز با هلیکوپتر تجربه عجیبی بود. در اوج پروازم بسیار خوشحال بودم و هیچ استرسی نداشتم. اولین پرواز سولویی غرور عجیبی به آدم میدهد و یک شوک بزرگ از نوع خوبش به آدم میدهد. به همین خاطر هم بعد از انجام اولین پرواز تک نفره روی سر خلبان آب سرد میریزند تا متوجهتان کند شما همان آدم قبل هستید و غرور برتان ندارد. خیلیها از من میپرسند تا به حال به سقوط فکر کردهام یا نه؟ و من میگویم نه! حتی یکبار! من برای رسیدن به خلبانی هلیکوپتر تلاشهای فراوانی کردهام و سختیهای زیادی را تحمل کردم که حتی کوچکترینشان قابل بازگو کردن نیست. دوست ندارم با فکر به سقوط تمام شیرینی رؤیایی را که دیگر رؤیا نیست از بین برده و تمام تلاشی را که برای رسیدن به هدفم کردهام پیش خودم زیر سؤال ببرم.
به نظر میرسد پرواز با هلیکوپتر آسانتر از هواپیما باشد؟ اینطور نیست؟
خیلیها اینطور فکر میکنند ولی واقعیت این است که شروع کار با هلیکوپتر بسیار سخت است. هلیکوپتر میتواند در آسمان متوقف شود و امدادرسانی کند. همچنین هلیکوپتر توانایی تردد در مناطق صعبالعبور را داشته و چندین برابر بیشتر از هواپیما قدرت مانور دارد. شما بهعنوان خلبان یک هلیکوپتر در دوره آموزشی یاد می گیری که روی شیب تند، روی قله، روی سطوح ناهموار، روی آب و… بنشینی و یاد گرفتن هر کدام از اینها سختیهای خاص خودش را دارد. علاوه بر این در هواپیما خلبان میتواند در مواقع نیاز هواپیما را روی حالت Autopilot بگذارد اما در هلیکوپتر چنین گزینهای وجود ندارد. خلبان هلیکوپتر باید تمام حواسش به پرواز باشد و بتواند دو دست و دو پایش را به هم هماهنگ کند و انجام این هماهنگی به قدری سخت و نیازمند تمرکز است که اصلاً نمیشود حین پرواز به چیز دیگری فکر کرد.
احتمالاً خیلیها با شنیدن این خبر که شما اولین خلبان هلیکوپتر ایران هستی چشمهایشان گرد میشود. واقعاً خلبان شدن یک زن همینقدر تعجب برانگیز است؟
برخوردها متفاوت است. خیلیها از شنیدن این خبر خوشحال میشوند، از طرف دیگر هم هستند کسانی که فکر میکنند من با پول و پارتی توانستهام وارد این رشته شوم. بعضیها میگویند احتمالاً پدرش پارتیاش شده در حالی که من حدود ۱۰ سال است که پدرم را از دست دادهام و از نظر مالی در حد متوسط بودهایم. شاید اوایل برای اینکه به مردم بقبولانم فکرهایی که در مورد نحوه ورود من به این رشته میکنند درست نیست و من تنها با اراده و پشتکار خودم توانستهام به هدفم برسم، اما حالا دیگر خیلی تلاشی برای این قضیه نمیکنم و سعی میکنم انرژی و وقتم را برای چیزهای مهمتر بگذارم. من هم همیشه سعی کردهام از حاشیهها دور باشم. چه حالا، چه وقتی که درصدد تحقق رؤیایم بودم. خیلیها میگویند چرا در فضای مجازی فعال نیستی؟ پاسخم این است که اولاً دوست ندارم زندگی شخصیام وارد حاشیه شود و از طرفی دوست دارم زمانی که از کار و آموزش فارغ میشوم تنها و تنها وقتم را با همسر و پسر ۳ سالهام بگذرانم.
قرار گرفتن در یک محیط و کار مردانه را چطور دیدید؟ لحظهای پشیمان نشدی؟
وقتی وارد این رشته شدم کاپیتان ارگاسی به من گفت «دیگر نمیخواهم تو را با روحیات زنانه ببینم. وقتی وارد این رشته شدی باید روحیاتت هم تغییر کند». ایشان شاید چیزی حدود ۵۰۰ -۴۰۰ خلبان را آموزش دادهاند اما در پرواز من نگرانیهایی وجود داشت. من تمام سعی ام را کردم تا خودم را به استادانم اثبات کنم. در تمام این مدت سعی کردم مثل مردان و از روی رفتار آنها تقلید کنم. مثلاً یک روزی من از اینکه کسی دست به غذایم بزند حالم بد میشد اما بین همین مردان یاد گرفتم که گاهی در شرایط سخت حین مأموریت قاشق و چنگالی برای خوردن غذا وجود نداشته و من بهعنوان یک خلبان فارغ از جنسیتم باید خودم را با این شرایط وفق بدهم. این شد که سعی کردم همرنگ جماعت مردانه گروه آموزشیمان بشوم و رفتار زنانه باعث نشود از گروه جا بمانم ،گاهی هم شده در یک جمع مردانه وقتی با جدیت با من صحبت میشود شاید کمی ناراحت شوم اما میدانم دلیل تمام این برخوردهای جدی این است که من بخشی از زنانگیام را کنار و هنگام پرواز احساسات زنانه را کنار بگذارم.
تا به حال حین پرواز در موقعیت خطرناک گیر کردی؟
احتمالاً در فیلمها دیدهاید که گاهی کنترل هلیکوپتر از دست خلبان خارج میشود و بسرعت میچرخد. موقع نگه داشتن هلیکوپتر در آسمان که به آن هاور کردن میگویند ممکن است هلیکوپتر از کنترل خارج شده و با سرعت دور خود بچرخد. من هم یک بار در چنین موقعیتی گیر افتادم. هول شده بودم و از کاپیتان خواستم کمکم کند. ولی ایشان در عوض درخواست کمک من سرم فریاد کشید که «کمکت نمیکنم. یا کنترلش کن یا خودت را بکش». با این که در موقعیت سختی گیر کرده بودم ولی به هر ضرب و زوری بود توانستم دوباره کنترل هلیکوپتر را در دست بگیرم. بعد از فرود کاپیتان به من گفت «وقتی وارد این رشته شدی یا باید ترس را کنار بگذاری و مثل دیگر خلبانان مرد رفتار کنی یا اینکه علاقهات را کنار بگذاری و از رشتهات کنار بکشی». همانجا بود که تصمیم گرفتم ترس تمام اتفاقاتی را که قرار است حین پرواز برایم بیفتد کنار بگذارم و مصممتر از قبل هدفم را دنبال کنم.
خلبان بودن در کنار مادر، همسر و خانم خانه بودن برایت سخت نیست؟
البته که هست! ولی تمام سعی ام را میکنم که بین تمام اینها توازن ایجاد کنم. وقتی وارد این رشته شدم به من گفتند گاهی مأموریتهایتان ۱۵- ۱۵ است یعنی ۱۵ روز خانه هستید و ۱۵ روز در مأموریت! اولویت صد درصدی من پسرم است اما شاید حالا پسرم «ارشان» دوست داشته باشد یک مادری داشته باشد که تماموقت و شبانه روز کنارش باشد و با او بازی کند اما من نگاهم به آینده است. در طول روز سعی میکنم وظیفه مادریام را با نحو احسن برایش انجام دهم و از طرفی هم با رسیدن به اهدافم یک زندگی خوب و ایدهآل برای پسرم بسازم و الگوی خوبی برای آیندهاش باشم و ارشان بتواند به مادرش افتخار کند. همانطور که من به وجود مادرم و منیژه تقیپور دوستی که مانند مادر دوم من بوده و همیشه بهترین پشتیبانم در تمام مراحل بودهاند افتخار کرده و برای داشتنشان خدا را شاکرم.
مقصد این همه پرواز کجاست؟ میخواهی خلبان هلیکوپتر باقی بمانی؟
طبیعتاً همینطور است. من این چندین سال تمام سختیهای این راه را به جان خریدم تا به اینجا برسم. هلیکوپتری رشتهها و شاخههای فراوانی دارد. اما آرزویم پرواز روی آب است و به شاخه امداد و نجات هم خیلی علاقه دارم و امیدوارم در آیندهای نه چندان دور بتوانم به هدف و آرزویم برسم.
خلبان شدن آرزوی خیلیهاست. این رشته را پیشنهاد میکنی؟
برای آموزشگاههای خلبانی فرقی نمیکند شما در دبیرستان در چه رشتهای تحصیل کردهاید. اما چیزی که خیلی اهمیت دارد، یاد گرفتن زبان انگلیسی است. چرا که تمام دروس به زبان انگلیسی بوده و یک خلبان خوب باید به این زبان مسلط باشد. از طرفی وقتی کسی وارد رشته هوافضا میشود، علی الخصوص خلبانی هلیکوپتر، انگار در تمام رشتهها تحصیل میکند. شما بهعنوان یک خلبان باید بیماریها را بشناسید، باید هواشناسی بلد باشید و باید ابرها را بشناسید. آیرودینامیک، شناخت موتور و…. تمام دروسی است که باید برای خلبان شدن با موفقیت بگذرانید که به این دورهها اصطلاحاً «دوره زمینی» گفته میشود.
به نظر شما اگر خانمی در این رشته آموزش ببیند، آتیه کاری برایش وجود دارد؟
وقتی یک فردی بهعنوان خلبان اولین پروازش را انجام میدهد یا به اصطلاح سولو میشود، یعنی دیگر از پس پرواز و چند و چون کار برمیآید. این ربطی به جنسیت فرد ندارد، یعنی اگر خانمی در این رشته تحصیل کرده و تک نفره پرواز کند نشاندهنده این است که میتواند در هر شرکت هواپیمایی مشغول به کار شود. در کشورهای دیگر خانمها خیلی راحت جذب مشاغل مربوط به این رشته میشوند، اما در کشور ما چون هنوز این موضوع جا نیفتاده فرصتهای شغلی برای یک خانم خلبان هلیکوپتر کمتر از مردان بوده و شاید بشود گفت این تناسب ۴ به یک است. یعنی ممکن است ۴ شرکت به یک خلبان آقا پیشنهاد کار بدهند در حالی که شاید یک خانم تنها یک پیشنهاد کاری داشته باشد که البته این فقط مختص رشته ما نیست.
منبع: مجله ایران بانو
مطالب مرتبط:
گفتو گو با هانیه پوربصیریان، معروف به «دکتر فداکار»
گفتوگو با فاطمه قاضیها بانوی سند پژوه