کودکان اوتیسم هر روز متولد میشوند
گوشهای از سالن کاردرمانی، روی صندلیهای مخصوص والدین نشستهام. هر گوشه سالن یک کاردرمان با کودک مُراجع خود مشغول کشش و ماساژ است. روبهرویم امیرعلی زیر دست کاردرمانش، کشش و ماساژ میگیرد. اضطراب ناشی از اوتیسم همه عضلاتش را سفت کرده. کاردرمانی کمک میکند دامنه حرکاتش از این کمتر نشود. خدا میداند چقدر دردناک است. عصر آخرین شنبه از اولین ماه سال نود و هشت است. در همان ابتدای کلاس صدای گریه یکی از بچهها که بلند میشود، بقیه بچهها، یکی یکی به گریه میافتند. بعضی از سرِ درد و بعضی فقط حافظه ترسشان بهکار افتاده است. بیشتر به شیون پرندگان در دام صیاد میماند. بچههای خسته، به ستوه آمده، طی چهل و پنج دقیقه با هم گریه میکنند، با هم خسته میشوند و با هم ساکت میشوند. گریه برایم جایگاهی پیدا کرده که دیگر نمیتوانم به هر بهانه گریه کنم. راستش از گریه خجالت میکشم.
آن طرف سالن یک گلدان بزرگ پتوس، دستانش را به سقف رسانده و از آنجا دور تا دور اتاق چرخیده. پنجرههای قدی و نمایی از شهر که پیداست. با هزاران خانه و هزاران آدم. هر خانه یک کودک. یک کودک که احتمالاً مهمترین دغدغه اش تاریخ شروع تعطیلات مدارس است. اما از این پنجرهها، صدای گریه به تمام شهر میرسد و در میان ازدحام و برنامههای شب عید مردم گم میشود. چقدر اینجا را دوست ندارم، حتی با آن گلدان پتوس، با آن کاردرمانهایی که از قلبشان، آسمانی بلند پیداست، درست مثل پنجره هایش.
پدری، کودکش را از بغل همسرش میگیرد، تند تند اشکهای دخترک را پاک میکند و زیر لب میگوید: آخه من نمیدونم اینا به چه درد بچم میخوره! مادر فقط نگاهش میکند. پدر نگاهش را میدزدد. انگار جواب سؤالش را خودش خوب میداند. با خودم فکر میکنم الان باید تمام این مادران کجا باشند و اینجا هستند؟ ادامه نمیدهم. پایم را روی افکارم میگذارم. چشمانم را میبندم و تصور میکنم پشت در اتاق زایمان نشستهام. کودکانی در حال تولد هستند. حلما، پندار، پارسا، امیرعلی. دستانشان، پاها و گردنشان در حال تولد است. گریه آنها یعنی هنوز با درد خو نگرفتهاند . وقت کلاس به انتها میرسد. کودکان به آغوش مادران باز میگردند. طوفان فرومینشیند. و تنها کمی بعد صدای خنده فضا را پر میکند و همچنان کودکانی با اشتیاق از در مرکز خارج میشوند و کودکانی با چشمانی نگران وارد می شوند. کودکانی که تولدشان تکرار میشود و مادرانی که سالن کاردرمانی را دوست ندارند.
منبع: مجله ایران بانو
[…] کودکان اوتیسم هر روز متولد میشوند […]
[…] کودکان اوتیسم هر روز متولد میشوند […]