مرور برچسب

سیمین بهبهانی

ای بوسه شیرین تر از جان غنچه کردی؛ شعری از سیمین بهبهانی

دیشـب، ای بهتر ز گل در عالم خوابم شکفتی شاخ نیلوفر شدی در چشم پر آبم شکفتی ای گل وصل از تو عطرآگین نشد آغـوش گرمم گر چه بشکفتی ولی در عالم خوابم شکفتی بر لبش، ای بوسه شیرین تر از جان غنچه کردی گل شدی، بر سینه هم رنگ سیمابم شکفتی…
ادامه مطلب ...

آن باده منم، جام تنم بر تو گوارا؛ شعری از سیمین بهبهانی

یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را من سردم و سر دم، تو شرر باش و بسوزان من دردم و دردم، تو دوا باش خدا را جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ست با گرمترین پرتو خورشید بیارا از دیده برآنم همه را…
ادامه مطلب ...

نقاشی دیواری شقایق سیروس در شهر سانفرانسیسکو از سه ادیب و شاعر زن ایرانی

شقایق سیروس نقاش و طراح ایرانی متولد ۱۹۸۷ میلادی در تهران و تحصلیکرده دانشگاه خنر کالیفرنیاست. در یکی از کارهای مشهور خود نقاشی زیبایی از فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی و سیمین دانشور را بر دیوار خیابانی در سانفرانسیسکو خلق کرده است که در…
ادامه مطلب ...

تکاپو، شعری از سیمین بهبهانی

دیدمت باز در گذرگاهی از پی سال ها جدایی ها. کودکی باز زنده شد در من: آن صفاها و بی ریایی ها... زنده شد بوسه های پنهانی که شب اندر خیال ما می ریخت روز، اما کنار یکدیگر همه از چشم ما حیا می ریخت آه از آن گفته های عشق آمیز که به دل…
ادامه مطلب ...

یک متر و هفتاد صدم؛ غزلی ماندگار از سیمین بهبهانی

یک متر و هفتاد صدم افراشت قامت سخنم یک متر و هفتاد صدم از شعر این خانه منم یک متر و هفتاد صدم پاکیزگی ساده دلی جان دلارای غزل جسم شکیبای زنم زشت است اگر سیرت من خود را در او می نگری هیها که سنگم نزنی! آیینه ام می شکنم از…
ادامه مطلب ...

سرود نان، شعری از سیمین بهبهانی

مطرب دوره گرد باز آمد نغمه زد ساز نغمه پردازش سوز آوازه خوان دف در دست شد هماهنگ ناله سازش ای کوبان و دست افشان شد دلقک جامه سرخ چهره سیاه شیزی ز جمع بستاند سر خویش بر گرفت کلاه گرم شد با ادا و شوخی ی او رامشگران بازاری چشمکی زد…
ادامه مطلب ...

رقاصه؛ شعری از سیمین بهبهانی

در دل میخانه سخت ولوله افتاد دختر رقاص تا به رقص در آمد گیسوی زرین فشاند و دامن پر چین از دل مستان ز شوق، نعره برآمد نغمه ی موسیقی و به هم زدن جام قهقهه و نعره در فضا به هم آمیخت پیچ وخم آن تن لطیف پر از موج آتش شوقی در آن گروه…
ادامه مطلب ...

شمشیر من همین شعر است؛ سیمین بهبهانی

شمشیر خویش بر دیوار آویختن نمی خواهم با خواب ناز جز در گور آمیختن نمی خواهم شمشیر من همین شعر است، پرکارتر ز هر شمشیر با این سلاح شیرین کار خون ریختن نمی خواهم جز حق نمی توانم گفت، گر سر بریدنم باید سر پیش می نهم وز مرگ پرهیختن نمی…
ادامه مطلب ...