سفر شعری از توماس ترانسترومر
در ایستگاه مترو
ازدحامی میان پوسترها
در نورِ مردهی خیره.
قطار آمد و با خود برد
چهرهها و چمدانها را.
ایستگاه بعدی تاریکی. نشستیم
در واگنها چون مجسمهها
که میلغزیدند در شکافها.
اجبار، رویاها، اجبار.
در…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...