شب از شب های پاییزی است؛ شعری از مهدی اخوان ثالث
شب از شبهای پاییزی است
از آن همدرد و با من مهربان، شبهای شکآور
ملول و خسته دل، گریان و طولانی
شبی که در گمانم من که آیا برشبم گرید، چنین همدرد،
و یا بر بامدادم گرید، از من نیز پنهانی
و اینک (خیره در من مهربان) بینم
که دست سرد و خیسش را
چو بالشتی سیه زیر سرم -بالین سوداها-
گذارد شب
من این میگویم و دنباله دارد شب
خموش و مهربان با من
به کردار پرستاری سیه پوشیده پیشاپیش، دل برکنده از بیمار
نشسته در کنارم، اشک بارد شب
من این میگویم و دنباله دارد شب
مهدی اخوان ثالث