پرفروش‌ترین کارگردان‌های تاریخ سینما

سینما از همان نخستین روزهایش همان‌قدر که «هنر هفتم» بود، صنعتی عظیم و آینده‌دار نیز به حساب می‌آمد. چرا که اولین هدف هر فیلم بالاتر از هر چیز دیگر، این بود که مخاطبان را به سالن‌های سینما بیاورد و اثری خلق‌شده توسط هنرمندان را به آن‌ها نشان دهد. به همین خاطر هم با گذر زمان و با ثروتمندتر شدن این هنر در جایگاه یک صنعت، آرام‌آرام به دورانی رسیدیم که در آن اعداد و ارقام مالی، هم‌اندازه با نقدهای هنری روی تعیین موفقیت یا شکست یک کارگردان تأثیرگذار بودند. چون بالاخره آن‌ها نشان می‌دهند که ساخته‌ی فیلم‌ساز، توانایی کشاندن چه درصدی از مخاطبان به سینماها را داشته است؛ یا اینکه تخیلات و تجسم‌های ذهنی او، تا چه اندازه ارزش سرمایه‌گذاری تهیه‌کنندگان را دارند!
این وسط همان‌قدر که استودیوها و ژانرها و برندهایی همچون دنیای سینمایی مارول یا Star Wars موفق به ثبت رکوردهای دیوانه‌وار در گیشه‌ها شده‌اند، فیلم‌سازهایی هم وجود دارند که موفقیت کلی و کم مثل‌ومانند آثارشان در جلب نظر بینندگان، لیاقت بررسی شدن را داشته باشد. آدم‌هایی که برخی از آن‌ها به خاطر فعالیت خوب در یک فرنچایزز مشخص به موفقیت می‌رسند و برخی از آن‌ها با انجام کارهایی به‌خصوص و ایجاد تفاوتی بزرگ در جهان هنر هفتم، چنین فروش‌های عجیب‌وغریبی را به نام فیلم‌های خود می‌زنند. بعضی از آن‌ها هم‌اندازه با کسب موفقیت در سودآوری، ار نظر هنری هم درخشان به نظر می‌آیند و بعضی از آن‌ها نیز فقط و فقط به خاطر توانایی‌شان در خلق محصولاتی عامه‌پسند و نه‌چندان سطح بالا، قدم به فهرست پیش‌رو می‌گذارند. در هر حالت محاسبه‌ی مجموع فروش فیلم‌های تمام کارگردان‌های زنده و مرده‌ی دنیا، فهرست مقابل را به وجود می‌آورد. هرچند که مشخصا هنگام ایجاد فهرست و رده‌بندی کارگردان‌های حاضر در آن، توجهی به احتساب نرخ تورم نشده است. ما با تهیه‌ی این فهرست افرادی را معرفی کرده‌ایم که با خلق ساخته‌های کم یا زیاد، میلیاردها دلار به حساب استودیوها واریز کرده‌اند و مخصوصا درنظرگرفتن میانگین فروش آثارشان (مجموع فروش فیلم‌های کارگردان تقسیم بر تعداد آثار او)، به خوبی توانایی آن‌ها در کشاندن مخاطبان به سالن‌های سینما را به رخ‌مان می‌کشد. البته با به یاد داشتن این نکته که برخی از آن‌ها همچنان در حال حرکت به سمت رتبه‌های بالاتر فهرست هستند و برخی از آن‌ها مدت‌ها است که بیرون افتادن خود از آن در آینده‌ی نزدیک را پذیرفته‌اند.

۱- استیون اسپیلبرگ
مجموع فروش فیلم‌ها: ۱۰.۵۴۲ میلیارد دلار (۳۵ اثر بلند سینمایی)

میانگین فروش: ۳۰۱ میلیون دلار

شصت سال فعالیت سینمایی، کارگردانی سی‌وپنج فیلم بلند، پنج جایزه از آکادمی اسکار، چهار گلدن گلوب، موفقیت ۱۰.۵۴۲ میلیارد دلاری در گیشه‌ها و در دست داشتن چند پروژه‌ی بلاک‌باستری با بودجه‌ی سنگین و فروش‌های احتمالا چند صد میلیون دلاری در سن ۷۲ سالگی. این‌ها تعاریفی هستند که احتمالا نسبت دادن تک‌تک آن‌ها به یک انسان حقیقی، بیشتر شبیه جوک به نظر می‌رسد. ولی استیون اسپیلبرگ، یکی از تحسین‌شده‌ترین و ماندگارترین فیلم‌سازهای آمریکایی تمام ادوار، یک شخصیت خیالی نیست و انسان بزرگی است که واقعا با چشمه‌ی خشک‌نشدنی هنر و فعالیت‌های توقف‌ناپذیر خود توانست در طولانی‌مدت این القاب را کسب کند.

با اینکه همچنان «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park) به خاطر فروش ۱.۰۲۹ میلیارد دلاری خود که البته قطعا با احتساب نرخ تورم بسیار بیشتر خواهد شد، در صدر جدول فروش فیلم‌های اسپیلبرگ می‌درخشد، او آثار پرخرج/پرفروش و ارزشمند متعددی دارد. فیلم‌هایی همچون «آرواره‌ها» (Jaws) که سینماشناس‌ها می‌گویند مفهوم بلاک‌باستر را به هالیوود معرفی کرد و آثاری همچون «برخورد نزدیک از نوع سوم» (Close Encounters of the Third Kind) که همگان باید حداقل یک بار به تماشای آن‌ها بپردازند. Raiders of the Lost Ark و در کل تمامی قسمت‌های مجموعه «ایندیانا جونز» (Indiana Jones)، «ئی.تی. موجود فرازمینی» (E.T. the Extra-Terrestrial)، «فهرست شیندلر» (Schindler’s List)، «نجات سرباز رایان» (Saving Private Ryan)، «هوش مصنوعی» (A.I. Artificial Intelligence)، «ترمینال» (The Terminal)، «جنگ دنیاها» (War of the Worlds)، «اسب جنگی» (War Horse)، «ماجراهای تن‌تن» (The Adventures of Tintin)، «لینکولن» (Lincoln) و The BFG و Ready Player One و Catch Me If You Can هم دیگر آثار تماشایی و موفق اسپیلبرگ از انواع و اقسام مناظر هستند. کارگردان بزرگی که هم همیشه حرف‌های زیادی برای در میان گذاشتن با مخاطبانش داشته است و هم دائما در سرگرم کردن آن‌ها خلاق و توانمند به نظر می‌رسد. حالا نیز اسپیلبرگ مشغول پیش‌برد مراحل ساخت West Side Story است؛ اثری اقتباس‌شده از روی فیلمی با همین نام و اکران‌شده در سال ۱۹۶۱ که اصلا نباید از یازده میلیاردی شدن کارنامه‌ی او پس از رسیدن آن به گیشه‌ها تعجب کرد.

۲- برادران روسو
مجموع فروش فیلم‌ها: ۶.۸ میلیارد دلار (۷ اثر بلند سینمایی)

میانگین فروش: ۹۷۱ میلیون دلار

جوزف روسو و آنتونی روسو احتمالا در هیچ بخشی از دو دهه‌ی آغازین فعالیت سینمایی/تلویزیونی خود، حتی اجازه‌ی دیدن خواب حضور در این فهرست را هم به خودشان نمی‌دادند. اما همراهی شدیدا موفقیت‌آمیز و ناگهانی آن‌ها با بزرگ‌ترین پدیده‌ی گیشه‌های چند سال اخیر یعنی MCU به‌قدری فوق‌العاده از آب درآمد که این دو نفر توانستند عملا با چهار فیلمِ «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (Captain America: The Winter Soldier)، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War) و دو «اونجرز» (Avengers) آخر یا همان Infinity War و Endgame، در عین داشتن کم‌ترین آثار بلند سینمایی در بین اعضای فهرست مقابل، رتبه‌ی دوم آن را به چنگ بیاورند.

برادران روسو اکنون در نگاه نود درصد مخاطبان، بهترین کارگردان‌های فعالیت‌کرده در دنیای سینمایی مارول تا امروز محسوب می‌شوند و از نظر میانگین فروش فیلم‌ها، در رده‌ی اول این فهرست جای می‌گیرند. اما آن‌ها هم کم‌وبیش به مانند دیوید ییتس، موفقیت خود را در حد و اندازه‌ای بسیار زیاد، مدیون برند بزرگی هستند که با آن همکاری داشته‌اند. پس اگر روسوها به فیلم‌سازی در جهان مارول ادامه دهند، بهتر است از همین حالا رتبه‌ی اول را برای آن‌ها کنار بگذاریم. اما اگر این همکاری زودتر از آن‌چه که انتظارش را داریم به پایان برسد، به احتمال بسیار قوی فیلم‌های بعدی آن‌ها ابدا نمی‌توانند چنین فروش‌های عجیب‌وغریبی را تکرار کنند.

۳- پیتر جکسون
مجموع فروش فیلم‌ها: ۶.۵۷۴ میلیارد دلار (۱۴ اثر بلند سینمایی)

میانگین فروش: ۴۶۹ میلیون دلار

برای حجم قابل توجهی از مخاطبان، پیتر جکسون با سه‌گانه‌ی «ارباب حلقه‌ها» (The Lord of the Rings) و «کینگ کونگ» (King Kong) آغاز می‌شود، با «استخوان‌های دوست‌داشتنی» (The Lovely Bones) ادامه می‌یابد و با سه‌گانه‌ی «هابیت» (The Hobbit) به پایان می‌رسد. کسی که از سال ۲۰۱۴ تا به امروز، فقط They Shall Not Grow Old را کارگردانی کرده است که آن هم نه یک فیلم داستانی که مستندی دو ساعته و تلویزیونی محسوب می‌شود. خیلی‌ها اعتقاد دارند جکسون دیگر به هر آن‌چه که از سینما می‌خواست، رسیده است و شاید هرگز دوباره یک بلاک‌باستر عظیم یا حتی فیلمی داستانی با بودجه‌ی چندین میلیون دلاری نسازد. چون چه از نظر ثبت کردن نام خود در بین کارگردان‌های مهم و تأثیرگذار و چه از نظر رسیدن به وضعیت مالی مناسبی که تا انتهای زندگی‌اش او را تأمین نگه دارد، همین الآن هم بیشتر از اندازه‌ی کافی موفق است و از طرفی برخی نقدهای سنگین واردشده بر «هابیت‌ها» نیز تمام انرژی او برای ادامه دادن به فعالیت جدی در جایگاه یک کارگردان را تخلیه کرده‌اند. در هر حالت، پیتر جکسون که احتمالا از این به بعد بیشتر نامش در گروه تهیه‌کنندگان یا تهیه‌کنندگان اجرایی فیلم‌هایی به‌خصوص دیده خواهد شد، هرگز به شکل اتفاقی موفقیت‌های هنری و مالی خود را کسب نکرد. حتی به جرئت می‌شود گفت همان‌قدر که وی درخشش و فروش بالای فیلم‌ها و کسب جوایز خود را مدیون کتاب‌های فوق‌العاده‌ی جی. آر. آر. تالکین است، نوشته‌های تالکین هم تبدیل شدن اقتباس‌های سینمایی‌شان به محصولاتی فوق‌العاده را مدیون هنر فیلم‌سازی ناب او هستند.

جکسون در The Return of the King و The Two Towers و The Fellowship of the Ring نه‌تنها یکی از بهترین اقتباس‌های سینما از روی محصولی از جهان ادبیات را آفرید، بلکه نشان داد اگر فیلم‌ساز کارش را بلد باشد، برداشتن تمامی هندوانه‌های ممکن و موفق شدن در رسیدن به انتهای جاده نیز ممکن است! به این معنی که می‌شود فیلم‌هایی ساخت که هم طرفداران و هم منتقدان را راضی می‌کنند و هم ارزش هنری بالایی دارند و جوایزی معتبر را به دست سازندگان‌شان می‌رسانند و هم ورای انتظار استودیوها می‌فروشند. البته با ذکر این نکته که متاسفانه جکسون برخلاف کارگردان‌هایی همچون شخص حاضر در رتبه‌ی هفتم همین فهرست، تنها توانست با درصد محدودی از آثار خود در انجام این کار موفق باشد. شاید به همین دلیل هم این‌روزها انگار به شکل غیررسمی از سینمای داستانی خداحافظی کرده است.

۴- مایکل بی
مجموع فروش فیلم‌ها: ۶.۴۴۴ میلیارد دلار (۱۴ اثر بلند سینمایی)

میانگین فروش: ۴۶۰ میلیون دلار

شاید بامزه‌ترین صفتی که می‌توان به مایکل بی نسبت داد، «کارگردانی بدون یک فیلم با میانگین امتیازات بالاتر از ۶۶ از ۱۰۰ در راتن تومیتوز» باشد. فیلم‌سازی که انگار هرگز علاقه‌ای به جلب توجه منتقدان نداشته است و گویا هرگز هم قرار نیست تحسین جامعه‌ی هنری را به دست بیاورد. اما به قول سِر آنتونی هاپکینز بزرگ، مایکل بی در کار خودش همیشه عملکردی درخشان دارد. او با Bad Boys و Armageddon و Pain & Gain و پنج قسمت از مجموعه‌ی «تبدیل‌شوندگان» (Transformers)، به خوبی خود را به‌عنوان فردی مناسب برای ساخت پروژه‌هایی مشخص به استودیوها اثبات کرده است؛ در جایگاه فیلم‌سازی که اولا کمتر کسی می‌تواند اکشن‌های CGIمحور بی‌اندازه شلوغ را به خوبی او بسازد و دوما راه کشاندن گروه‌های خاصی از مخاطبان عام به سینما را بلد است. اکشن‌های مایکل بی هیچ‌وقت از قواعد درستی پیروی نمی‌کنند و در عین حال، اکثرا به اندازه‌ی یک بار مصرف بودن‌شان، هیجان‌آور و تماشایی نیز به نظر می‌آیند. این شاید مهم‌ترین ویژگی ساخته‌های او را نیز یه یاد تماشاگر بیاورد؛ آثاری که سخت می‌شود به ستایش داستان‌گویی‌ها و ارزش هنری حتی یکی از آن‌ها پرداخت و در عین حال، حتی سخت‌گیرترین منتقدان کار راحتی برای انکار سرگرم‌کننده بودن‌شان ندارند.

بزرگ‌ترین سؤال درباره‌ی آینده‌ی مایکل بی هم چیزی نیست جز آن که آیا او بعد از خداحافظی قطعی‌اش با Transformersها هم همچنان در خلق آثاری با بودجه‌های سنگین و سودآوری‌های معرکه موفق خواهد بود یا ستاره‌ی موفقیتش در دنیای فیلم‌های عامه‌پسند نیز افول خواهد کرد؟ سوالی که اگر از من می‌پرسید، در پاسخِ آن می‌گویم فیلم‌های او در سال‌های آتی همچنان بسیاری از مخاطبان را سرگرم خواهند کرد و رتبه‌ی او در این فهرست را هم تا مدت‌ها، همین‌قدر بالا نگه می‌دارند.

۵- جیمز کامرون
مجموع فروش فیلم‌ها: ۶.۲۲۲ میلیارد دلار (۱۰ اثر بلند سینمایی)

میانگین فروش: ۶۲۲ میلیون دلار

«نابودگر» (The Terminator)، «بیگانه‌ها» (Aliens)، «نابودگر ۲: روز داوری» (Terminator 2: Judgment Day) و بالاتر از همه‌ی این‌ها دو فیلم از سه فیلم برتر در جدول فروش جهانی همه‌ی فیلم‌های اکران‌شده در تاریخ سینما، آثاری هستند که به خوبی چرایی قرار داشتن جیمز کامرون در این مقاله را به یادمان می‌آورند. شخصی که با «تایتانیک» (Titanic) رکورد برخی از معتبرترین جوایز سینمایی از جمله اسکار را به نام خود زد و البته نشان داد که چگونه می‌توان گیشه‌ها را به آتش کشید و با خاک یکسان کرد. کامرون در جایگاه یکی از کلیدی‌ترین افراد فعالیت‌کرده در تاریخ سینما و مخصوصا سینمای علمی‌تخیلی، همواره سهم قابل توجهی در پیشرفت تکنولوژی‌های حاضر در این مدیوم داشت. طوری که با «آواتار» (Avatar)، فیلم سه‌بعدی را تبدیل به ترند جدید دنیای هنر هفتم کرد و بعد هم گوشه‌ای ایستاد تا گذر زمان نشان دهد که هیچ‌کس مثل او، توانایی ساختن یک فیلم سه‌بعدی میخکوب‌کننده برای مخاطبان را ندارد. وقتی هم که به نظر می‌رسید او دیگر قصد فیلم‌سازی جدی را ندارد و می‌خواهد بیشتر در جایگاه تهیه‌کننده و داستان‌نویس پروژه‌های علمی‌تخیلی مورد انتظار فعالیت کند، یک میلیارد دلار پول ناقابل را گرفت تا آفرینش چهار دنباله برای «آواتار» را آغاز کند. آن هم نه دنباله‌هایی عادی! بلکه فیلم‌هایی که نخستین آثار سه‌بعدی سینمایی هستند که برای تماشا شدن به این شکل، نیازی به استفاده از عینک‌های سه‌بعدی ندارند. چون انگار کامرون نمی‌تواند فیلم جدیدی بسازد و مرزهای فنی/هنری این مدیوم را حداقل چند قدم جلو نبرد.

با این اوصاف، Avatarهای بعدی هرچه‌قدر هم که بد بفروشند و از پس تکرار موفقیت باورنکردنی قسمت اول این فرنچایزز برنیایند، باز هم دست‌کم درکنار هم چهار میلیارد دلار را به جیب خواهند زد. پس به نظر می‌رسد که حتی کارگردان افسانه‌ای قرارگرفته در رتبه‌ی اول فهرست هم باید برای نباختن جایگاه خود به جیمز کامرون طی ده سال آینده، حواسش را خوب جمع کند.

۶- دیوید ییتس
مجموع فروش فیلم‌ها: ۶ میلیارد دلار (۸ اثر بلند سینمایی)

میانگین فروش: ۷۵۰ میلیون دلار

نگاهی به عملکردهای فاجعه‌بار هر دو فیلم The Tichborne Claimant و The Legend of Tarzan در سودآوری و جلب نظر مخاطبان، به خوبی نشان می‌دهد که دیوید ییتس فقط به یک دلیل شانس ورود به این فهرست را پیدا کرده است. کارگردانی که چهار قسمت پایانی هشت‌گانه‌ی «هری پاتر» (Harry Potter) را روی پرده‌های نقره‌ای برد و بعد از آن هم به عضوی کلیدی از تیم ساخت نسخه‌ی سینمایی دنیای جادویی جی. کی. رولینگ تبدیل شد. او که تا این لحظه دو فیلم اول از مجموعه‌ی پنج‌قسمتیِ «جانوران شگفت‌انگیز» (Fantastic Beasts) را کارگردانی کرده است و قسمت‌های سوم، چهارم و پنجم آن را هم خودش کارگردانی خواهد کرد، رسما تمام موفقیت‌هایش را مدیون همین برند است. مدیون جهان باشکوه خلق‌شده توسط یک نویسنده‌ی بزرگ که از قضا اقتباس‌های سینمایی آثار او هم فروش قابل توجهی دارند. پس با اینکه دیوید ییتس با فیلم‌های زیبایی همچون هر دو قسمت Harry Potter and the Deathly Hallows نشان داد که اصلا کارگردان بدی نیست، باید موقع پیش‌بینی آینده‌ی او واقع‌بین باشیم؛ تا درک کنیم که ما فقط تا زمانی‌که جهان جادویی رولینگ حضور موفقیت‌آمیز و درخشانی در سینما داشته باشد، او را در کانون توجهات و مشغول بالا کشیدن خودش در این فهرست می‌بینیم و بعد از آن، احتمالا هرگز دیگر اسمی از وی هم نمی‌شنویم.

۷- کریستوفر نولان
مجموع فروش فیلم‌ها: ۴.۷۶۰ میلیارد دلار (۱۰ اثر بلند سینمایی)

میانگین فروش: ۴۷۶ میلیون دلار

خالق «میان‌ستاره‌ای» (Interstellar)، سه‌گانه‌ی «شوالیه تاریکی» (The Dark Knight)، «تلقین» (Inception)، «دانکرک» (Dunkirk)، «پرستیژ» (The Prestige)، «بی‌خوابی» (Insomnia)، «یادگاری» (Memento) و «تعقیب» (Following)، درکنار جیمز کامرون، تنها افراد حاضر در این فهرست را تشکیل می‌دهند که نویسنده‌ی تمام آثار بلند کارگردانی‌شده توسط خود به جز یکی بوده‌اند. کریستوفر نولان که از نظر میانگین فروش در رتبه‌ی چهارم کارگردان‌های حاضر در فهرست قرار می‌گیرد، اکنون به گزینه‌ی شدیدا مطمئنی در نگاه سینماروها و استودیوها تبدیل شده است. به‌گونه‌ای که شرکت «برادران وارنر» به‌تازگی با پرداخت مبلغ ۲۳۰ میلیون دلار به او، Tenet یعنی فیلم جدید وی را تبدیل به اولین اثر اورجینال/غیراقتباسی/غیر دنباله/غیر ریبوت دهه‌ی اخیر کرد که بودجه‌ای بالاتر از ۲۰۰ میلیون دلار دریافت می‌کند. علت قرار گرفتن نولان در مسیر بالا و بالاتر آمدن در این فهرست و اعتماد کردن جدی استودیوها به او اما چیزی نیست جز آن که هر ۱۰ فیلم وی حداقل ۲.۵ برابر و حداکثر ۸ برابر بودجه‌ی خود فروخته‌اند و در جلب نظر منتقدان هم موفق بوده‌اند. عجیب‌ترین مورد بین آثار او هم شاید دانکرکی باشد که به‌عنوان درامی مستندگونه که به سختی می‌توان فاکتوری عامه‌پسند و تأثیرگذار در عملکرد باکس‌آفیسی یک فیلم را درونش یافت، توانست از بودجه‌ای ۱۰۰ میلیون دلاری به فروشی ۵۲۶.۹ میلیونی برسد. آن هم درحالی‌که حتی یکی از بازیگرانش توسط رسانه‌های معتبر خارجی ستاره‌هایی واقعا تأثیرگذار در افزایش جدی سودآوری فیلم‌های هالیوودی به حساب نمی‌آمدند.

۸- تیم برتون
مجموع فروش فیلم‌ها: ۴.۴۴۱ میلیارد دلار (۱۹ اثر بلند سینمایی)

میانگین فروش: ۲۳۳ میلیون دلار

از این‌جا به بعدِ فهرست با فیلم‌سازهایی روبه‌رو هستیم که هرکدام حداقل یک اثر با فروشی بالاتر از یک میلیارد دلار دارند. برای تیم برتون دوست‌داشتنی اما این اثر چیزی نیست جز اولین (و به قول بعضی‌ها شاید بهترین) بازسازی لایو-اکشن دیزنی از انیمیشن‌های قدیمی خود یا همان Alice in Wonderland. فیلمی از سال ۲۰۱۰ که جانی دپ، ان هتوی و هلنا بونهام کارتر را در گروه بازیگران خود داشت و اکنون آن را درکنار Frankenweenie و اثری کم‌نقص به اسم Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street، جزو آخرین فیلم‌های عالی برتون به شمار می‌آورند.

این استاد فانتزی‌های سیاهِ سینمایی که از «ادوارد دست‌قیچی» (Edward Scissorhands) و دو «بتمن» (Batman و Batman Returns) و «اد وود» (Ed Wood) گرفته تا «اسلیپی هالو» (Sleepy Hollow)، «ماهی بزرگ» (Big Fish)، «چارلی و کارخانه‌ی شکلات‌سازی» (Charlie and the Chocolate Factory) و انیمیشن «عروس مرده» (Corpse Bride) را در کارنامه دارد، جزو خلاق‌ترین آدم‌های حاضر در این مقاله است. شخصی که شاید از نقاط اوج کارنامه‌ی خود فاصله گرفته باشد و شاید این روزها آثارش ابدا آن فروش سابق را تجربه نکنند، اما به نظر می‌رسد که طی سال‌های آتی هم عملکردی خواهد داشت که او را به سختی در رتبه‌های هشتم الی دهم این فهرست، نگه می‌دارد.

۹- رابرت زمکیس
مجموع فروش فیلم‌ها: ۴.۳۲۹ میلیارد دلار (۲۲ اثر بلند سینمایی)

میانگین فروش: ۱۹۶ میلیون دلار

از بلاک‌باسترهایی ماندگار همچون Back to the Future تا فیلمی هنری و فراموش‌ناشدنی به اسم «فارست گامپ» (Forrest Gump) و رفتن با A Christmas Carol به دنیای جذاب انیمیشن‌ها. رابرت زمکیس در همان سالی که کوئنتین تارانتینو با Pulp Fiction آخرین فیلم کریشتوف کیشلوفسکی را در جشنواره‌ی کن به زانو درآورد، فارست گامپی را تحویل برگزارکنندگان اسکار داد که در تمامی رقابت‌های مشترکش با «پالپ فیکشن» توانست آن را شکست دهد. اثری که با ۶۷۷.۴ میلیون دلار فروش جهانی ثابت کرد مخاطبان اگر با فیلم هنری دست بالایی روبه‌رو شوند، هیچ مشکلی با احترام گذاشتن به آن‌ها و دیدن‌شان ندارند.

این‌روزها زمکیس به‌عنوان کسی که همچنان با Flight و The Walk و حتی Allied به ساخت فیلم‌هایی خوب در حد خودشان ادامه می‌دهد، قطعا در روزهای اوج خود نیست. اما سقوط او بیشتر از ارتباط با کارنامه‌ی هنری‌اش که با وجود افت‌وخیزهای فراوان همچنان نسبتا قابل قبول به نظر می‌آید، در ناتوانی‌اش در کشاندن مردم به گیشه‌ها به چشم می‌خورد.چون به نظر می‌رسد وی دیگر توانایی ساخت فیلمی را که بتواند سه برابر بودجه‌اش فروش کند، ندارد و به همین دلیل خروج او از این فهرست در آینده‌ای نزدیک اصلا دور از ذهن نیست.. مگر اینکه فیلم فانتزی، ترسناک، سیاه و کمدی The Witches به نویسندگی و کارگردانی او که با اقتباس از رمان رولد دال بزرگ ساخته می‌شود و ان هتوی، اکتاویا اسپنسر، استنلی توچی و کریس راک را به‌عنوان بازیگران اصلی دارد، تبدیل به موفقیتی جنون‌آمیز شود. رخدادی که راستش را بخواهید باتوجه‌به حقایق مرتبط با باکس‌آفیس در وضعیت فعلی، بعید به نظر می‌رسد.

۱۰- ران هاوارد
مجموع فروش فیلم‌ها: ۴.۲۹۳ میلیارد دلار (۲۵ اثر بلند سینمایی)

میانگین فروش: ۱۷۱ میلیون دلار

ران هاوارد ۶۵ساله با اینکه فیلم‌های تحسین‌شده‌ای همچون Apollo 13 و A Beautiful Mind را در کارنامه دارد و بسیاری از بینندگان به خاطر Frost/Nixon یا Rush به وی احترام می‌گذارند، ابدا کارگردان بدی نیست. اما این‌روزها آن‌قدر از دوران اوج سینمای خود فاصله گرفته است که اکثر مخاطبان از او به‌عنوان کارگردانی کارراه‌انداز نام می‌برند. شخصی که وقتی به یک پروژه‌ی سینمایی می‌پیوندد، کار تازه‌ای برای آن فیلم انجام نمی‌دهد و صرفا در پیاده‌سازی دستورها سازندگان اصلی موفق است. انگار هاوارد اکنون دیگر از فعالیت جدی و لایق توجه خود در بخش‌های گوناگون صنعت سینما فاصله گرفته است و نه می‌توان به جایزه بردن او امیدوار بود و نه اینکه با یک محصول جدید، روی دست پرفروش‌ترین فیلم کارنامه‌اش یعنی The Da Vinci Code بلند شود. اما در هر حالت به یک علت هم که شده، او در این فهرست فرد محترمی است. زیرا با ساخت فیلم‌هایی متعدد و متعلق به مجموعه‌های گوناگون به موفقیت مالی ذکرشده رسید و نمی‌توانیم درآمدزایی آثار او را صرفا برآمده از فعالیتش در برندهای محبوب و عامه‌پسند بدانیم.

مطابق گزارش‌ها، هاوارد فعلا فقط یک پروژه‌ی سینمایی در دست ساخت دارد. فیلم اقتباسی Hillbilly Elegy با بازی گلن کلوز و ایمی آدامز که توسط نتفلیکس و با بودجه‌ی چهل‌وپنج میلیون دلاری ساخته می‌شود و شاید حکم موفقیتی دوباره و غیرمنتظره برای او را پیدا کند. هرچند که در هر حالت، احتمالا خود او هم پذیرفته است که به‌زودی این فهرست را ترک خواهد کرد.

منبع: زومیت

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.