برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم شعری از شهریار

سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار شاعر ایرانی اهل تبریز بود که به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی شعر سروده‌است. مهم‌ترین اثر وی منظومهٔ حیدربابایه سلام؛ (سلام به حیدربابا)، است.

برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم

عهد و پیمان تو با ما و وفا بادگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم

به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم

تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار
گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم

زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی
که من از خار و خس بادیه بستر کردم

در و دیوار به حال دل من زار گریست
هر کجا ناله ناکامی خود سر کردم

در غمت داغ پدر دیدم و چون دُر یتیم
اشک ریزان هوس دامن مادر کردم

اشک از آویزه گوش تو حکایت می کرد
پند از این گوش پذیرفتم از آن در کردم

بعد از این گوش فلک نشنود افغان کسی
که من این گوش ز فریاد و فغان کر کردم

ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در
چشم را حلقه صفت دوخته بر در کردم

جای می خون جگر ریخت به کامم ساقی
گر هوای طرب و ساقی و ساغر کردم

شهریارا به جفا کرد چو خاکم پایمال
آن که من خاک رهش را به سر افسر کردم

شهریار

اشعار دیگری از شهریار:
اقبال من، شعری از محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)

آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس؛ شعری از محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)

ای شیراز، شعری از محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)

امتیاز دهید: post
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.